روستائی زیبا بر بالای کوه های قهستان در احاطه کویرهای خراسان جنوبی. از آبادی های کهن استان، که سابقه آن را در دوره هخامنشی و ساسانیان می توان پی گرفت وجود آتشکده های ازدوران های باستانی است که بر این امر شهادت می دهد و بنا بر برخی گفته ها نام آن از رخش اسب رستم گرفته شده است. به تعبیری دیگر معنای آن روشنی و فروغ و درخشندگی است که اشاره ای به آتشکده هایی دارد که ظاهرا یادگار زرتشتیانی است که سالیان متمادی دراین منطقه اقامت داشتند. روستاهائی با نام های گیو، دهسلم، ستجرد، دک، سراب، فریدون، درخش نشانه هائی از آن دوران است.
از سال های حدود 266 تا سال های 655 هجری قلاع متعددی از کوه های قهستان در دست اسماعیلیان بود که یکی از معروف ترین آنها قلعه است و دو قلعه معروف از فدائیان اسماعیلی که بوسیله تونلی بهم وصل شده اند، درکوهستان های درخش است. در زمان صفویه درخش موقعیت، مرکز نایب الحکومه یافته و رونق می یابد آخرین نایب الحکومه درخش حاجی خان زهرایئ (احتمالا ازخاندان مرحوم زهرائی از طراحان بیرجند) بوده است.
روستای درخش با هوائی خنک و برخوردار از بارندگی های نسبتا بیشتری نسبت به سایر روستاهای اطراف بیرجند که در منطقه امکان کشاورزی و باغداری وطبیعتا پرورش دام را ممکن ساخته است به گفته میرزا خانلرخان اعتصام الملک” درهرجای مختصری ابریشم دارد و کار و کسب و صنعتشان به منحصر به کرباس وفرش و قالی دربلوک درخش است ”.
نه تنها آن زمان کسب وکار اهالی درخش از فرش بود بلکه درتولید آن به جائی می رسند که درکنار قله های متعدد، فرشبافی درخشان در سراسر ایران جائی شایسته می یابند.
سر پرسی سایکس، در اواخر قرن نوزدهم درگذر از درخش می گوید “درناحیه درخش درحدود 450 دستگاه قالیبافی دایراست و ایل بهلولی که در نواحی درخش فعالیت دارند یک قسم قالی نظیر قالیچه های ترکمنی می بافند که آنها نیز خالی از تعریف نیست ” چنین برمیآید که پیش ازجنگ دوم جهانی قالی های درخش ازنظر مرغوبیت و زیبائی شناخته شده ومورد پسند مشتریان خارجی در بازار های جهانی بوده است.