تویسرکان شهری در گذری بود که روبه کرمانشاه داشتیم.شهری که در دره حصار دزمیان دو کوه بلند از رشته کوههای زاگرس قرار دارد. بلندیهای الوند قادر به پنهان کردن زیباییهای آن نیستند.اما از بلندیهای الوند چشم انذاز تویسرکان بسان نگین انگشتر دراحاطه انبوه زمردین درختان شاید گردو و مزارع زرین پوشیده از خوشههای گندم دیده میشود.
زمان دیگری دربازگشت به سوی همدان در سایه زوشنهای روزی که رو به تاریکی میرفت تصویری شگفت وتاثیر گذار از دشتی مملو از آتش پیش چشمانت شکل میگرفت آتشی که روستاییان شاید با آرزوی تقویت و بهتر شدن محصول سال بعد بر زمین-های زر اندود پوشیده از ساقه های درو شده گندم افکنده بودند.وقتی به شهر قدم میگذاری طراوت ولطافت هوا ولطافت وسرسبز سی دوست داشتنی وماندگار برروحت می¬گذارد.
تویسرکان شهری با تاریخی کهن است که مورخان قدمت آن را به چهار هزار سال پیش میرسانند.درکتاب دیاکونوف که به وسیله کریم کشاورز ترجمه شده میگوید:
مادها این شهر را تازاکی و یابیت تازاکی مینامیده اند. که به معنی داشتن چشمههای آب گرم می-باشد.درکتابهای معجم البلدان نوشته یاقوت حموی و نزهه القلوب این شهر رود آور نامیده شده شده است.تویسرکان بر روی ویرانههای شهر قدیمی رودآور (رودآورد) (روستای اجدادی حافظ) و اوراکوهان که بر اثر حمله مغول و زمینلرزه پس از آن ویران شد،ساخته شده است.
در واقع رودآور از سه قصبه «توی»، «سرکان»، و «شکان» تشکیل شده بود. پس از ویرانی رودآور، شکان نیز بر اثر زمینلرزه از بین رفت، و تویسرکان فعلی از ادغام توی و سرکان، به وجود آمده است این شهر به خاطر تعدد و بزرگی درختان گردو بسیار معروف است. تویسرکان بعد از شهرهای همدان، ملایر و نهاوند چهارمین شهر بزرگ استان به حساب میآید.
زبان مردم منطقه لری است واز روستاهای عشایر نشین خبر میدهد جستجوی ما برای فرش منطقه نشان از آن داشت که توی سرکان به علت داشتن هوای معتدل و کوهستانی و پشم و پنبه خوب پیشینهای کهن با ریشه-های روستایی و نقوش و رنگ آمیزی سنتی دارد.
فرش-بافی سنتی و بومی از نظر نوع نقش و محدودیت رنگ و رجشمار تاحدودی درشت است که با فرش امروز که با تاثیر از فرشبافی شهری تا حدی نزمی و انعطافی ناشی از تغییر الیاف مورد استفاده یافته است تفاوت دارد .نمونه های کهن¬تر را به ندرت در مساجد و زیارتگاهها و نزد برخی خانوادههای قدیمی میتوان.سراغ گرفت