سرزمین من ایران 2

سرزمین من ایران

در هیچ تاریخی نمی توان نقش انسانهای عاشق و فداکاری را که در فرصت های جاری و مداوم عمر خویش همواره کوشیده اند بردفتر هویت و موجودیت و واقعیت فرهنگی و زیستی زادگاه خویش برگی بیفزایند ازیاد برد.

سرزمین من ایران 2

آیا دوست داشتن سرزمین یک امر مجرد و انتزاعی است ایا تنها دوست داشتن آب خاک هوا کوه ویا تمام اینها کافیست میدانیم که این چنین نیست. اولین بار زمانی که بعد از انقلاب اجتماعی فرانسه مفاهیمی نطیر مرز کشور ملیت ومردم نه تنها معنا پیدا کرد و در قانون اساسی مردم آزاد فرانسه جاگرفت زمانی درحدود دوقرن و نیم میگذرد اما تاریخ حیات بشر براین کره حاکی زمانی به ناپیدای تاریخ می­برد.شاید درطی این زمان امپراطوری ها و شاهان و حاکمان بسیار برسزرمین هایی با نام های آشور سومر ایران بابل و غیره با وسعت­هایی بی انتها حکومت کرده­اند. اما آنان تنها حاکمانی بوده­اند بر سرزمین­هایی بدون مرز بدون هویت و جدا از یکدیگر بودند که تنها به نام زمامداران و سلسله­ها شناحته می شدند. و در اولین فرصت از هم می­ گسیختند.

داستان حضور این ملیت­ها و مذاهب و اقوام و نژاد­های متفاوت واینکه چگونه به حکم یک اراده و همبستگی جمعی در شکل­دهی مفهومی بنام سزرمین وکشور نقش داشته است و به آن فرهنگ وهویت بخشیده است قدمتی به همان طول تاریخ دارد که بحث دیگری می­طلبد.انچه اکنون می­توان گفت اینکه سرزمین مانیز نیز این مسیر رنگارنگ را طی زمانی طولانی و در مسیری دشوار و پر آشوب طی کرده و در کوره حوادث ایام پخته و ذوب شده تا امروز که سزرمینی به نام ایران و مردم ایران توانسته ماهیت و هویتی بیابد و بدون خواست و اراده و زمان مشخصی با ذات و ذهن مردمانی که ایرانی نامیده می­شوند آمیخته شود.

اما این یک سوی مساله است و سوی دیگر نگاه و احساس ما به این سرزمین است که گاه آنرا ملامت میکنیم گاه از آن گله مندیم و معتقدیم قدر مردم خود را نمی­داند و از این رو گاه به آن پشت می­کنیم .اما این سرزمین مادر ماست و همواره یاد و قدر فرزندان خودرا شاید گاه خیلی دیر می­داند. صفحات تاریخ این سرزمین مملو از نام و یاد و یاد­بودهای یاران وهم زبانانی است که بسیاری از اوقات آن­ها را نمی شناسیم و نمیدانیم که درکدام نقطه وگوشه این سرزمین پای برخاک نهاده و در چه لحظه­ای از زمان پای به صفحه تاریخ گذارده اند.