چند ساعتی با مستند بسیار جذاب و دلنشینی درباره انسانی که پیش از هنرمند بودن فیلسوفی دوستدار زندگی و مردم بود گذراندم این هردو را اول در بیان و شرح زندگیش و دومی را در تاکید و تکرار بر مفید بودن کاری که برای مردم کرده و آنچه که ساخته بود میتوانستی در لحظه لحظه این مستند احساس کنی
من نصرت کریمی را از قبل در چند آشنایی موقعیتی می-شناختم. یکی ازاین موقعیتها در زمانی بود که نیاز به آشنایی با برادر برجسته و هنرمندش علی کریمی که به دلایلی شخصی (که تا حدودی بعدا برایم روشن شد) دستیابی بر او برایم مشکل شده بود. این ماجرا مربوط به زمانی بود که من کتاب طراحان بزرگ فرش ایران را مینوشتم (رجوع مکرر و ناگزیر به این کتاب اهمیت آن را با ادای احترام به هنرمندانی ازایندست و عموماً مغفول مانده و از همه بیشتر در زندگی خود من نشان می-دهد.) و نوشتن این کتاب بخت آشنایی با تعداد زیادی از هنرمندان برجسته و درعینحال از یاد رفته را برایم پیش آورد.
کار پیداکردن وآشناشدن با این افراد معمولا چندان آسان نبود که ازجمله علی کریمی که زمانی سرپرست مدرسه (هنرستان) صنایع قدیمه. بود که البته رسیدن به ین مرحله خود داستان دیگری است و من آنرا در کتاب یادشده آوردهام.. بهرحال از طریق آشنای دیگری از بستگان که عکاس بود با نصرت کریمی ارتباط داشت. من با دو دخترم که گاه دوست داشتند در بعضی برنامههای من حضور داشته باشند، به دیدار نصرت کریمی رفتیم و وی با روی گشاده و همچنان خوشصحبتی جذابش در چند ساعت خود را بنوعی به یکی از عوامل قابل ذکر در کتابی (البته درحاشیه) که بعدها ب خاطر حضور چنین افرادی مشهور شد تبدیل کرد.
بههرحال با شرح داستانی که راجع به برادرش میدانستم باعلاقه ما رابه منزل برادرش که او نیز با خوشرویی ما را پذیرفت راهنمایی کرد که البته بخشی از داستان آن مدرسه را با کمک حافظه بینظیرش شنیدیم
بار دیگر برحسب اتفاقی در سفری که اگر درست یادم باشد از پاریس به ایران بازمی گشتیم (برای دیدار دخترم که دانشجو بود به برد و رفته بودم) باهم همراه شدیم و وی ان سفر چند ساعته را به لحظهای بدل کرد.
خاطرات بسیاری حتی به زندان رفتن تا مرز اعدام خود را برای من تعریف کرد. زمانی که فیلم مستند او دیدم آنقدر او را بخود نزدیک میدیدم که گویی دوستی دیرین داریم روانش شاد که یگانه بود.
نصرت کریمی از نسلی بود (البته سنین ما نیز خود به گوشهای از آن وصل است) که یک پا درگذشته و سنتها و قیود و رسوم زمان وصل به دوران قاجار داشت و از سوی دیگر کنجکاوی و جستجوگری همراه با هوش و خلاقیت ذاتی او که در سنین جوانی او را با جوشش افکار آزادیخواهانه وانسانگرایانه آشنا کرد از او موجودی ساخته بود که هدف او به کمک مجموعه نیروها و اعتقادات و خلاقیتهای درونش تبدیل به چیزی شد که برای مردم و جامعه مفید باشد. این تفکر که و این نوع زندگی که آن را فقط به کارکردن و عملگرایی میتوان تعبیر کرد. عملاشکلدهنده مسیر راه او بود.
نصرت کریمی از نوع هنرمندانی بود که به دلایل بسیار آنچنان که باید قدر نیافت در بخشهای دیگر مستند او راجع به کارهای هنری مختلفی از تئاتر و سینما و عروسکگردانی و تا صورتکسازی و غیره صحبت میکند. من طبیعتاً متخصص مسائل تکنیکی و فنی فیلم نیستم ولی از آنجا که در آن زمان سینما و فیلم (البته نه فیلم، فارسی به تعبیر دکتر کاوسی) بخشی مهم در زندگی طبقه نسبتا روشنفکر بود. من نیز بهعنوان یک تکنوکرات با دیدگاههای اجتماعی گاهی سیاسی بنوعی جزو این طبقه بهحساب میآمدم، دلم میخواهد که راجع به فیلم-هایش که بیشتر بخاطر طنز کمدی درعینحال شیرینش و هم بهخاطر محتوای فرهنگی و اجتماعی آنها موردتوجه بود بنویسم. که امید وارم در فرصتی دیگر
نصرت کریمی و همانطور برادر بزرگترش علی کریمی (که کاش امکانی برای معرفی او از طرف بستگانش فراهم آید) از گروه کسانی هستند که شاید دردورههای معینی از تاریخ و تحت شرایطی خاص و تقریباً ناشناخته پدیدار میشوند و خود را پرورش میدهند تا بتوانند بر. محیط و مردمان خود اثر بگذارند.
یادشان زنده و پایدار