در فرش دستباف شاید تعداد کسانی که بتوان آنان را بنوعی ستایشگر و دوستدار واقعی فرش نامید از تعداد انگشتان فرش تجاوز نمیکند شاید شاید درگذشته سیاوش آزادی را به آسانی با عبارتی نتوان به سادگی بر زبان آورد اما شاید سخت است باور کنیم که فرش دستباف ایران یکی از عاشقان و خدمتگزاران واقعی خود را از دست داد. این را نه به اغراق درمورد سیاوش آزادی و نه به تخفیف درباره بسیار کسانی که دوستدار وعلاقهمند فرش دستباف هستند میگویم
سیاوش آزادی در ایران نبود شاید میتوانست اگر در اینجا بود براههای مختلفی در جلوگیری از سرنوشت امروز فرش جلوگیری کند ولی وی اگرچه در خارج یک کلکسیونر بود و طبیعتاً آن را شاید بهعنوان یک حرفه دنبال میکرد ولی مساله این بود که وی را بهعنوان یک پژوهشگر وفرششناس شرقی نماینده نام و هویت ایران شناخته میشد. وی فردی تحصیلکرده بود از کودکی با فرش بزرگ شده بود نظیر همه کسانی که وقتی باعشق و یا کنجکاوی وارد فرش میشوند ظاهراً دردام حلقههای زنجیر آن گرفتار شده و فرش با دنیای رنگین و جاذبههای حیرت انگیزش بازندگی انان آمیخته میشود آزادی نیز چنین بود و او را جر با پسوند فرش نمیشد شناخت
سیاوش آزادی بیشتر عمر خود را در فعالیتهای مختلفی اعم از شرکت در کنفرانسها وسمینارها و رویدادهای مختلفی که در ارتباط بافرش رخ میدادمیرانید درعینحال نوشتههای و کتابهای مختلفی در ارتباط بافرش ایران و فرش برخی نقاط دیگر از او بجا مانده که غالباً یادگاری از دانش و تجربه اوست. یادش بخیر که نام فرش ایران را سربلند کرد.
دکتر سياوش آزادي از کارشناسان ومجموعه داران پر سابقه ای است که صاحب تالیفات ونوشته های متعدد درزمینه فرش است وی دراروپا زندگی میکند و عضو انجمن کارشناسان بین المللی فرش دستباف است وی با آن که با بسیاری از فرش شناسان اروپایی اشنایی دارد درمورد برخی نظزیات آنها که متاسفانه به دلیل عدم تحلیل درست مورد استفاده پژوهشگران ودانشجویان وطن ما که سزرمین اصلی فرش است قرار میگیرد معتقد است:
علیرغم نظر برخی پژوهشگران دایر بر شروع فرشبافی ایران بوسیله امرا و حاکمان درباری فرش دستباف ریشه و پایه عشایری وروستایی دارد.دکتر آزادی این اعتقاد خود را که مبنایی مستند و علمی دارد وبه ویژه هدفش جلب نظز دانشجویان ومحققان جواناست در گفتگو ها ونوشته هایش مورد تاکید وتحلیل قار میدهد.وامید واراست که پژوهشگران جوان و دانشجویان اهمیت فرشهای روستایی و عشایری را دریافته و برخی پژوهشهای خود را به سوی آن ها سوق دهند.
مساله مهم دیگری که این پژوهشگر فرش شناس برآن.تاکید دارد آن است که اروپاییان برخلاف نطر عده-ای از تولیدکنندگان،که معتقدند نقوش وطرحهای ایرانی ظزفیت کار بیشتر را ندارد،فرشهای اصیل وحتی الامکان سنتی ایران را بیشتر می-پسندند.این امر توصیه و اشاره به کسانی است که هر روز به بهانه کهنگی طرحهای ایرانی نقشی جدید ابداع کرده و حتی متوجه این مساله نیستند که این فرشها بلا فاصله قابل تقلید بوده و در ضمن تاریخ مصرف دارد که همه این ابداع گران نتایج آن را خیلی زود می بینند.طبیعتا این به معنای کپی مطلق از طرحهای سنتی نیست ولی هدف آنست که دانسته شود در یک کار تولیدی به ويژه با وجه هنری،نظیر فرش هرگونه حرکت درتغییر نقش یا طرح،باید نگاه به گذشته یک اصل باشد.