دیدار با امین اله رشیدی؛ یادآور خاطره هایی بسیار دور و بسیار شیرین از دورانی بود که ما نوجوان بودیم . به انتظار صدای لطیفش شبهای دوشنبه را انتظار می کشیدیم.
اکنون بعد از سالها، در نمایشگاهی از ظرحهای هنرمندان طراح در موزه هنرهای معاصر، هیجان ملاقات با او وقتی تبدیل به به شگفتی شد که دانستیم این هنرمند پرسابقه دستی در طراحی و نقش فرش دارد و بیش از ان که احساس کنیم به ما نزدیک است .
درخواست گفتگویما را با مهربانی و تواضع بسیار پذیرفت و آنچه می آید خاصل ملاقاتی است که ما را به گذشته های پرخاطره ی دور برد.
نقش وفرش -برای ما بسیار جالب بود که فهمیدیم یک هنرمند قدیمی وباسابقه روزی طراح فرش بوده ودراستخدام شرکت فرش . البته ابتدا گمان داشتیم که زمان فعالیت شما به قبل از انقلاب ودرسالهای اوج آن شرکت برمی گردد
که درآن سالها به کمک هنردست و قلم هنرمندان بزرگ طراحی چون اسکندانی ورفیعی وغیره فرشهای آن شرکت الگوی برای فرش بافی ایران بود . ولی متا سفانه امروزازآن شکوه وجلال چیزی نمانده وحتی رسید زمانی که مسئولان وقت آن می گفتند اصلا فرش بافی به چه کاری میخورد؟ بهرحال .ازشما خواهش می کنیم اندکی از سابقه خود بگوئید واین که چگونه درکارهنرواردشدید.
امین الله رشیدی- ازهمان اوان کودکی شاید 5-6 سالگی درخانه پدربزرگم گرامافون بود ومن شبها که صفحه میگذاشتند دزدکی گوش میدادم وازطرف دیگر مادرم کارگاه قالیبافی داشت وچند شاگرد دخترداشت که هنگام بافت قالی آواز میخواندندوصداهای قشنگی هم داشتند .منهم میرفتم وبا آنها قالی می بافتم . کمی که بزرگتر شدم دوست داشتم به نوای سنتور مرحوم رضا ورزنده که هم ولایتی مابود گوش بدهم وهمه اینها درمجموع مرا به وادی موسیقی کشانید .درحوالی سالهای بیست آقای قوامی که رئیس نظمیه کاشان بود برای خواندن به رادیو دعوت شد .هروقت به کاشان میرفتم به رضا ورزنده اصرار می کردم که به تهران بیاید. بهرحال یکی از انگیزه های من دروارد شدن به موسیقی همان گوش دادن به صدای افسونگر ساز رضا ورزنده بود .
نقش وفرش –برگردیم به فرش آیا مادر شما حرفای کار میکرد یعنی برای کسی ویا فقط برای خودش ؟
امین الله رشیدی – بلی برای دبیر الصنایع فرش می بافت وهمین امر باعث شده که من نیز برای یادگیری نقاشی فرش نزد دبیر الصنایع بروم .
نقش وفرش-ظاهرابسیاری خانمهای متعلق به خانواده های کاشان درخانه قالیبافی داشتد . مادر افسریها که درکار طراحی بودندتا سن 90 سالگی فرش می بافت . وبعضی ازاین فرشها برای کمپانی زیگلربود . این نشان می داد که حرفه قالیبافی حرفه محترم وبا ارزشی بوده است ، نه مثل امروز که این حرفه را تحقیر می کنند وآن را موجب عقب افتادگی می دانند.
امین الله رشیدی –این کاربسیار ارزش داشت .مادر من دودستگاه قالیبافی برای خودش داشت که زمانی تیز نقشه اش را من می دادم چون که درسال 1320 دیگر طراح ونقاش شده بودم .
نقش وفرش- ازطرحهای آن زمانتان ندارید یا ازفرشهای مادر
امین الله رشیدی –متاسفانه نه چون آنها فرشها را می فروختند ومن نیز برای دیگران نقاشی می کردم .(خانم آقای رشیدی قالیچه کوچک زیبائی را که مادرش بافته نشان می دهد .)
بهرحال درهمان زمان من ودونفر دیگر ( حاج عباس کاتب وحسن خان نقاشپور ) درماههای رمضان میرفتیم وسمر خوانی میکردیم . درسال 1325 به تهران آمدم وبه هنرستان موسیقی که دولتی بود رفتم معلم ساز ونت موسیقی ما مرحوم موسی خان معروفی ومعلم آواز ما مهدیخان فروغ بود ( ایشان استاد هنرهای دراماتیک هم بودند). یکی از هنرجویان آن مدرسه مرحوم گلنراقی بود. از شاگردان دیگر آقایان معنوی ومشروطه بودند.
نقش وفرش – پس گلنراقی خواننده ای حرفه ای بود .
امین الله رشیدی – نه اودر تیمچه حاجب الدوله مغازه بلور فروشی داشت وحرفه ای نبود.
نقش وفرش – پس داستان مراببوس چه بود؟
امین الله- رشیدی آن اهنگ را مجید وفادار برروی شعر حیدر رقابی( که استاد دانشگاه بود )وبرای دل خودش ساخته بودگذاشت. منتها مردم شاید به دلیل حس عاطفی که نسبت به افسران اعدام شده (شاید به خاطر جوانی شان)
داشتند آنر به سرهنگ سیامک ویا سرهنگ مبشری نسبت می دادند که اینطور نبود.بهرحال گلنراقی فقط همین شعر را خواند با یک شعر عامیانه دیگری ودیگر هم نخواند.بهرحال بعد از دوسالی آموزش در هنرستان مرحوم معروفی مرا به مرحوم محمد خادم میثاق معرفی کرد .
درسال 27 من به رادیو رفتم واولین تصنیفی که خواندم بنام رنج جوانی باشعر آقای مشایخ وآهنگ عیسی خان معروفی بود.شبهای جمعه ساعت 5/7-8 دربرنامه ارتش میخواندم .
نقش وفرش – ودرشبهای دوشنبه که با اشتیاق آنرا می شنیدیم .
آمین الله رشیدی – بهرحال من از سال 1328 به عنوان خواننده واهنگساز دررادیوایران برنامه داشتم تا سال 1348 که درحدود 120 آهنگ ساختم وخواندم.
نقش وفرش – حالا برگردیم برسر فرش چگونه شد که با فرش به طور جدی ارتباط پیدا کردید.؟
امین الله رشیدی – من زاده شهر هنر خیز کاشان هستم . وقتی کلاس اول ویا دوم ابتدائی بودم مادرم که دختر ادیب بیضائی کاشانی بود(بهرام بیضائی کارگردان نیز ازهمین خانواده است ) همگی اهل ادب وشعر وفضل بودند. اول تابستان که می شد مادرمان اعتقاد داشت که بچه علاوه بردرس خواندن باید هنری هم داشته باشد سه ماه اول مرا به نجاری فرستادند وبعد به مغازه حلوائی که درگذر بابا ولی کاشان بودالبته بنا به مصداق شعر :
هیچ کس درپیش خود چیزی نشد هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ حلوائی نشد استادکا ر تا که شاگرد شکرریزی نشد
باید به شاگردی شکرریز (قناد)میرفتم ولی سه ماه دیگر را در کارخانه ریسندگی کاشان گذراندم که تازه به وسیله مرحوم تفضلی آورده شده بود . گاهی دوشیفت به کارخانه میرفتم وروزها یک قران وشبها سی شاهی میگرفتم .
چهارمین کارم نقاشی بودکه آنرا دوست داشتم وتابستانها به کلاس نقاشی میرفتم که آن زمانها فقط نقاشی فرش بود.
ابتدا از رنگ ونقطه شروع کردم .اولین استادم دبیر الصنایع بود که لقب خویش را دردوره پهلوی اول به دلیل فرشهای زیبائی که برای دربار بافته بود گرفت . 50 دستگاه فرش دشت که اغلب نقشه فرشهارا خودش می داد.
نقش وفرش –شما قاعدتا باید رضا خان صانعی ومیرزا نصرالله نقاش زاده را به خاطر بیاورید .
امین الله رشیدی آنها را به خوبی به خاطر می آورم اگرچه بیست سی سالی ازمن بزرگتر بودند میرزا نصرالله داماد رضاخان صانعی بود ونقاش بسیار خوبی بود . آسید رضاخان علاوه برذوق نقاشی، طبع شعر خوبی داشت واشعار زیبائی ازاوبه یادگارمانده است .البته من درنزد دبیرالصنایع کم کم نقاش شدم وبرخی از کارهایش را گاهی من می کشیدم وعلاوه برآن منشی اوهم بودم . بعد ازمدتی که خواستم حقوقم را زیاد کند این کار را نکرد ومن نزد میزا حسن خان نقاش پور اراکی رفتم او کارمنداداره جغرافیائی ارتش بود وبعد ازسقوط رضاشاه که اوضاع ارتش بهم خورد ازتهران به اراک رفت واز انجا به کاشان آمد ودرسرای بخشی کاشان حجره گرفت .ایشان درنقاشی فرش به نوعی کارهای جدید می کرد مثلا گل فرنگ وشاه عباسی را قاطی میکرد و کارش هم تا اندازه ای گرفته بود .
نقش وفرش – ظاهرا نقش گل فرنگ درکاشان خیلی جا نیفتاد درحالی که دراراک وکرمان جا افتاد .
امین الله رشیدی – درست است چون نقاشان قدیمتر مثل دبیر الصنایع اگرچه کارهای جدید هم انجام میدادند ولی بیشتر نقشه های حاجی خانی وگلدانی وغیره کار می کردند وهم چنین میرزا نصرالله خان وآسید رضاخان صانعی نیز بیشتر ترنج ومحراب یا همان لچک ترنج کار می کردند .
من چند سالی نزد اقای نقاشپور کار کردم والبته طراحی ورنگ نقطه را بیشتر پیش خودم ودرخانه کار می کردم ونقشه می کشیدم. امادرهمان دوران مقدمات تار را پیش وی که درتارهم استاد بود آموختم . درسال 1325 به تهران آمدم وبا وارد شدن درحرفه دیگری تقریبا کار نقاشی فرش را کنار گزاردم
نقش وفرش – گفته شده است که هنرهای سنتی ایرانی غالبا بهم مربوطند بسیاری از طراحانی که برای دانستن شرح حالشان به سراغشان میرفتیم افرادی عارف ووارسته بودند وغالبازندگی انها حکایت از آن داشت که غالبا خیلی مادی ودنیائی نبودند . بگذریم از آن که بهره چندانی نیز ازکار خود نمی بردند .طراحان بسیاری را دریافتیم که زندگی سختی دارند . بهرحال بگذریم صحبت ازآن بود که بسیاری از انها اهل هنرهای دیگر وعمدتا شعر وموسیقی بودند وبا سازی نیز آشنا بودند. ازجمله همین آسید رضا خان صانعی که گویا اهل وعیال گسترده ای داشت وما یکی از پسرانش را که طراح نیز بود درمشهد دیدیم ،همانطور که گفتید گویا که اهل شعرنیز بود .
امین الله رشیدی – بلی یکی از فرزندانش نیز درکرج است وودر انجمن دوستداران شعر فعال است .
نقش وفرش –بهرحال این مساله قابل تعجب نیست چون کار طراحی نظیر بسیاری از هنرهای کهن ایرانی به نوعی باتمرکز ودرون گرائی وکیفیتی روحی سروکاردارد .
امین الله رشیدی- به بینید همه هنرها بهم ارتباط دارد ، نقاشی ،موسیقی وشاعری همه درنهایت به نوعی درشرایطی عرفانی خلق می شوند . درتائید صحبت شما باید بگویم زمانی که درکلاس نقاشی استاد نقش پور کار می کردیم شاگردان معمولا ناخود اگاه زمزمه می کردند .یکی از انهااسمش احمد سازگار بود که صدای بسیار خوشی داشت وقتی استاد که خودش اهل موسیقی بود ازاو میخواست که بخواند آواز خراباتی زیبائی میخواند وما با نوای او نقاشی می کردیم .ومن بعد از گذشت سالها هنوز آن صدا وآن اشعاررا که همراه آن نقش می زدیم بیاد می آورم .
دوش رفتم به خرابات مرا راه نبود بزدم ناله و فریاد کس از من نشنود
یا نبود هیچ کس از باده فروشان بیدار یا که من هیچ کسم، هیچ کسم درنگشود
پاسی از شب بگذشت بیشترک یا کمتر رندی از غرفه برون کرد سر و رخ بنمود
گفت خیراست دراین وقت که را میخواهی؟
گفتمش دربگشا ، گفت برو هرزه مگو کاین دراین وقت کسی بهرکسی درنگشود
این شعر از نظامی گنجوی است ومن که خودم عاشق شعر وادبیات هستم گاهی نیز شعر میگویم .
نقش وفرش – خواهش میکنم قدری هم راجع به کارهنری خود دررادیو بگوئید .
امین الله رشیدی -من تقریبا از حدود سالهای 24-25 وارد رادیو شدم وازهمان زمان متاسفانه دیگر نقاشی نکردم. البته من از خواندن ارتزاق نمی کردم ، چون رادیو بودجه چندانی نداشت . آقای بنان که از من پیشکسوت تر بود جلسه ای 25 تومان می گرفت ومن جلسه ای 14 تومان برنامه ها کلا زنده اجرا می شد.
تدریجا هنرمندان بیشتری آمدند . دردورانی که دررادیو فعال بودم ا ز اهنگسازان بزرگی مثل استادعیسی خان معروفی یا اقای علی تجویدی واقای همایون خرم وعباس زندی ولی الله البرز خیلی آهنگ خواندم تا سال 1334 هنوز ضبط صوتبه ایران نیامده بود وغالب این ترانه ها به صورت زنده پخش می شد.
نقش وفرش – مرحوم علی تجویدی را که روحش شاد باد زمانی برای دستیابی به شرح حال پدرش هادیخان تجویدی مینیا توریست بزرگ ایرانی بدیدارش رفتیم . میدانید که مرحوم علی تجویدی علاوه بران که خود ویولونیست وآهنگساز بی نظیری بود، پدر وعمویش از خاندان تائب ( اصفهانی ) ومینیاتور ساز بودند وعلاوه برآن برادرانش محمد تجویدی واکبرتجویدی نیز هردو اهل هنر ونقاشی بودند.درآن روز قطعه ای برای ما نواخت که هنوزدرگوشم است. ازآن زمان فعالیت خود درخوانندگی د چیزی حفظ نکرده اید .چطور هنوز از خوانندگان خیلی قدیمتر مثل قمر وبدیع زاده وغیره آهنگهائی هست ؟
امین الله رشیدی- همانطور که گفتم اوایل ضبط صوت نبود آنچه هم که باقیمانده روی صفحه بوده است که برخی آهنگهای منهم به صورت صفحه ضبط شده که البته کیفیت نوار را ندارد.وقتی ضبط صوت آمد دررادیو اول ضبط وبعد پخش می کردند .بعد ازآن دوران هنرمندانی مثل ظلی وبهرام سیر وجبلی وجمشید شیبانی ودرکلاسی بالاتر بنان بود وگاه درمحافلی دورهم جمع میشدیم که زرندی وناصرنجمی نقاش هم بود ومن همه اینها را درکتابم با عکس آورده ام.
نقش وفرش – به نظر می آید که یک زمانی متوقف شدید.از چه زمانی برای شرکت فرش کار کردید؟
امین الله رشیدی – درواقع برای گذران زندگی من دریک دفتر دفتریار بودم وبعدا هم سردفتر شدم ودرعین حال هم دررادیو وهم دربرنامه ارتش میخواندم . درسال 48 تقریبا مجبور به یک استعفای اجباری شدم زیرا که میگفتند کار سردفتری با خوانندگی مغایر است. بعد از انقلاب هم مشکلی برایم پیش نیامد ولی مدتی مجبور شدم دریک شرکت حسابداری کنم وبعد هم حدود سالهای 63- 64 با دیدن یک اگهی پشت شیشه شرکت سهامی فرش برای کار به شرکت سهامی فرش ایران رفتم ونمونه ای از کارهای خودرا که اززمانهای قدیم درکاشان طراحی کرده بودم به همراه بردم وپذیرفته شدم .آن درزمان اقای الله داد بود وطراحانی نظیر استادپاکدست وآقای اکبری وآقای محمودی هم درآنجا کارمی کردند.پیش بینی مادرم که میگفت هرکس هنری داشته باشد روزی بدردش خواهد خورد درست درآمد. نزدیک به 10 سال برای شرکت فرش کارکردم .
نقش وفرش – قطعا باید کتاب شما که مربوط به دوره ای طولانی از جامعه هنری ایران است کتاب جالبی باشد .چرا کتاب چاپ نشده ، آیا مشکلی دارد ؟.
امین الله رشیدی- نه مشکلی ندارد.البته منهم درآنجا بیشتر ازروی دلسوزی وتجربه وصلاح اندیشی حرفهائی را گفته ام.
ما الان دیگر درسنی نیستیم که بخواهیم ازروی حسادت ویا یا جاه طلبی مساله ای را مطرح کنیم . کتاب جدید من 450 قطعه عکس دارد که 250 قطعه آن مربوط به دوره ای است که خودم بودم . از آقایان یاحقی ، ملک، تجویدی وروحانی وبسیاری بزرگان دیگرواساتیدی مثل باستانی پاریزی وپرفسوررضا وغیره ، کتاب فقط مربوط به موسیقی نیست مربوط به مطالب سیاسی هنری واجتماعی دوران پرآشوب ودرعین حال متنوعی است که طی 50-60 سال بعد از مشروطیت گذرانده ایم .
نقش وفرش – حتما کتاب جلبی است وامیدواریم که بزودی چاپ شود – اقای رشیدی ممکن است بگوئید چند سال دارید ؟
امین الله رشیدی – همیشه هروقت از من می پرسند چند سال داری میگویم چندین وچند سالم است .
نقش وفرش – علت این که این را از شما میپرسم برای آن است که بنظر میرسد بسیار شاداب وسرزنده هستید ( به قول معروف بزنم به تخته )واین ظاهرا دردرجه اول برمی گردد به خانم شما که معلوم است همراه وفادار ومهربانی با شما بوده اند واما مساله دوم برمی گردد به آن سلامت نفس وزندگی توام با اعتقاد شما که به نظر می رسد مربوط به نسلی خاص از دوره ای خاص هستند. من مشابه این زندگی وسلامت نفس را درافرادی نظیرمرحوم جمشید امینی (از شاگردان کمال الملک) که البته نسل قبل از شما بود وبرخی دیگر دیدم وشاید این مدیون دوره ای باشد که این بزرگان درآن میزیسته اندودرعین این که دستی ونگاهی به سوی دنیای مدرن وهنرهای جدید داشته اند، یادسنتهای خوب گذشته و معلمان بزرگ واخلاقمند خودرا فراموش نمی کردند.جمشید امینی که به شاگردی کمال المک فخر می کردوقتی ازاو حرف میزد انگار که ازمراد خود یاد می کرد . هیچگاه سخن منفی دردهانش نبود ویا مرحوم صنعتی که همواره ازمرحوم صنعتی کرمانی آن انسان بزرگوار ونیکوکارکرمانی که به نوعی پدرروحانی اوبود یاد می کرد.. بهرحال نشستن درحضور افرادی مثل شما به انسان امید بزندگی وشادی می دهد.
امین الله رشیدی – مرحوم بدیع زاده یادش به خیر همیشه می گفت هنرمند هیچوقت پیر نمی شود وخودش تا آخر عمر بگو بخند وفعال بود وهیچ نشانی ازپیری نداشت .
نقش وفرش – اما هنرمندان نسل ما متاسفانه غالبا منزوی وبه نحوی گرفتار هستند .آنها دردوران خودشان غالبا به تبعیت از اوضاع اجتماعی سعی کردند که تغئیری دراوضاع بدهند که با خصومت حاکمان وقت مواجه شدند .این زمان هم شاید به دلایل مختلف که از بحث ما به دور است دوران سختی ویا حداقل بی تفاوتی رامی گذرانن واثرات این روحیه را درهنرهای مختلف وبه خصوص در هنر فرش که به آن خواهیم پرداخت می بینیم .بعد از شرکت فرش چه کار کردید .
امین الله رشیدی– درست ا ست امروز جوانان 20- 3- ساله را می بینیم که افسرده وبی هدف هستند درحالی که می تواند این چنین نباشد .اما درمورد خودم باید بگویم زمانی رسید که فکر کردم باید به کار موسیقی وآهنگهایم برگردم واگر بتوانم انها را به صورت نوار وکاست انتشار دهم . اوایل انقلاب نسبت به موسیقی به خصوص موسیقی دوران قبل حساسیت وجود داشت ولی اندک اندک این حساسیت کمتر شدوخودشان پذیرفتند که موسقی مربوط به زمان وحکومت خاصی نیست موسیقی متعلق به همه دورانهاوزبان مشترک مردم جهان است وسیاست نباید درآن دخالت داشته باشد.
ولی متاسفانه سیاست درهر امری واردشده است .
بهرحال آولین آبوم من حدود 9 سال پیش درآمد که دران آهنگ شیدای زمانم را که به خاطر دخترم خوانده ام وشعرش را دوست عزیز من تورج نگهبان سروده هست خیلی هم استقبال شد . بیشتر اهنگهایم مجوز گرفته فقط یک اهنگ دوصدائی که دران زمانها خوانده شده منتظر مجوز است.
نقش وفرش- ماکه از صحبتهای شما لذت میبریم ومیدانم که خاطرات بسیار زیبا ئی دارید ولی حالا اجازه بدهید اندکی راجع به فرش امروز ازشما نظر بخواهیم . از مسائل ومشکلات فرش برای شما گفتم وحتما خود شما هم از روزگاری که امروز پیدا کرده مطلع هستید. نمی خواهم داستان آسیبهائی که براین هنر وارد شد وعمدتا هم از طرف سازمانهای دولتی که می بایست از آن حمایت کنند مکرر کنم، فقط آن زمان که شما به شرکت فرش وارد شدید، آنها مدتی بود که درحوزه نقشه های چاپی واستفاده ازکامپیوتر وبعضا انبوه سازی وکپی کاری وارد شده بودندودیگر ازآن شوکت وجلال شرکت فرش خبری نبود. علاقمندیم نظر شمارا به عنوان هنرمندی از یک عرصه دیگر که تا حدودی به درون کار فرش هم راه یافته است بدانیم.
امین الله رشیدی –ملاحظه به فرمائید درتمام هنرهای ما به نوعی این آشفتگی ونابسامانی روی داده است .اصلا شرایط ومقتضیات محیط واوضاع واحوال دنیا طور دیگری شده است .مثلا موسیقی ما به کجا میرود نه فقط درایران درهمه دنیا این اتفاق روی داده که موسیقی مثل رپ وجاز وغیره میدان یافته اند.آدم از خود می پرسد واقعا ین چیست ؟نقاشی ماهم درنقاشی کلاسیک اروپا ویا نقاشی مدرنی که با نامهای کوبیسم ودادئسم وسوررالیسم غرق شده است . همانطور که در موسیقی ما این آشفتگی روی داده به خصوص درشعر ما ، نقاشی ما وطبیعتا درفرش هم دیده میشود.
وجود انسانهای آگاه ودلسوز که بتوانند با نقدهای کارشناسانه نظر بدهند روز به روز کمتر می شود .درموسیقی مادچار بحرانی واقعی هستیم آن آهنگ سازی خلاق که باعث شکوفائی موسیقی دردهه های 30 -40 شدند دیگر دیده نمی شود.درادبیات دیگر آن شاعران بزرگ دهه های 40-50 را نمی بینیم . درفرش هم عینا همین است ما متولی دلسوز وآگاهی که بتواند ارزشهای واقعی فرش ایران را تشخیص دهد وبراساس آنها برنامه ریزی واجرا کند ویا حداقل تاحدودی مانع آسیبهای روزافزون بشود نداریم .
نقش وفرش – البته نظر شما را دایربراین که گاهی تغئیرات ایجادشده نیازهای زمان است کسان دیگری هم دارند .نظر درستی هم هست وچنانچه نظارت ویا دلسوزی نباشد بسیاری از نه فقط هنرها که آداب ورفتارهای اجتماعی هم دچار آسیب خواهند شد .بنا براین آمدن جاز ورپ وانواع موسیقی مدرن فی النفسه ممکن است بد نباشد چون بهر حال گویای مسائل عصر خویش است، ولی نباید فراموش کنیم که آمدن مسائل جدید می تواند موجب نابودی آنچه مربوط به گذشته است نشود. کما این که شما درخواستگاه بیشتر موسیقی رپ ویا موزیکهای مدرن دیگر، آثار کلاسیک راهم دارید که مورد حمایت واحترام است و همینطور در مورد هنرهای دیگر. گذشته ازآن وظیفه ما چیست ؟روشنکران واهل تفکر وراهبران جامعه چه نقشی دارند، آیا وظیفه ما این نیست که ازتاریخ هویت وفرهنگ خویش دفاع کنیم .گذشته ازآن فرش یکی از هنرها ویا سنتهائی است که کمتر مورد رقابت به مفهوم کهنه ونوقرار گرفته وحتی اگررقبائی نیز مثلا برای فرش ایران پیدا شده اند ودرواقع به خاطر خرابکاریهای خود ما رشد کرده اند،زیر سایه کپی کاری ویا باز سازی نقوش فرش ما بوده است .
دیگرآن که ما نمی گوئیم باید سنتها را عینا حفظ کنیم، بلکه باید ازآنها درس و تجربه بگیریم . شما درهرکجای دنیا که ببینید اگرهنر تحولی پیدا کرده ،جایگاه پرش آن سنتها ومیراثهای گذشته بوده است .
امین الله رشیدی- همانطور که گفتم درحفظ هنرها وسنتها وجودآدمهای دلسوز واگاه ضروری است ومسلما اگر بادست پر وارد این عرصه شوم آسیب کمتری خواهیم دید .از گذشته برای ما اثار باارزشی باقیمانده است ومثلا فرش شیخ صفی که درموزه انگلیس است اصلا یک سمفونی باشکوه از نظر ترکیب نقش ورنگ است وانسان اگر صدبار آنرا ببیند بازهم لذت میبرد . تولید کنندگان باید که آثارگذشتگان خودرا بشناسند را بشناسند والگوی کار خویش قرار دهند .
نقش وفرش -البته ما الان نمی گوئیم کسی بیاید ومینیاتور کارکند ولی چرامانباید خالق آن فرش شیخ صفی ویا فرش 40 متری را که درکاخ سعد آباداست بشناسیم . آن زمان کارفرماها اصلا نمی گذاشتند که این هنرمندان نامشان راروی اثر بگذارند. این وظیفه مسئولان دولتی بوده که که هویت وارزش این آثار را بازیابی کنند. .این کاری که برای نمایش آثار برخی ازاین بزرگان درموزه معاصر برپا شده کار باارزشی است ولی باید سالهای پیش ودرزمانهای مکرر این کار انجام می شد.
امین الله رشیدی – راستی یادم رفت بگویم چند وقتی هم به هنرستان هنرهای زیبا که اکنون موزه شده ا ست ودرمحل وزارت ارشاد است رفتم . کارهای باارزشی از عیسی خان بهادری آنجاست آقای زاویه ومحمود کریمی هم می آمدند ومن درخدمت محمود کریمی کمی مینیاتور یاد گرفتم .مدتی هم با اکبر ومحمد تجویدی ( پسران هادیخان تجویدی ) وآقای بهرامی( نقاش ) که بسیار باذوق وهنرمند بود هم کلاسی بودم .
نقش وفرش – آقای علی کریمی رئیس واستاد آن هنرستان بود وما سالها بعد به یاری برادرش نصرت الله کریمی بدیدارش رفتم . علی کریمی ضمن آن که هنرمندی باذوق ونوگرا بود، یکی از آن انسانهای وارسته وشریف روزگار بود.
امین الله رشیدی – بلی ازکارهای علی کریمی نیز درآن موزه هست .غالب ان هنرمندان طراح فرش هم بودند ودر زمان رضاشاه به آنان وبعضی تولید کننده گان درشهرستانها فرشهای بزرگی سفارش داده می شد . متاسفانه امروز فرش ما از چند سو مورد رقابت وآسیب قرار گرفته . این که زمانی نگاه اشتغال حاکم شد بعد هرکسی گفتند بیا طرح بزن وبعد رقبائی وارد شدند که به تقلید از فرش ما پرداختند .ومدیریت درستی هم که وجود نداشت .متاسفانه این نارسائیها درجامعه هست وباید روزی برسد که با دلسوزی واگاهانه برای حفظ میراثهای ملی ما اقدام شود .
نقش وفرش – ازنشستن پای صحبت شما بسیار لذت بردیم برای شما طول عمر وسلامت آرزو می کنیم .