واجب العرضم!
کارگاه نمد مالی از ستونهای طنز پر طرفداری بود که سالیان دراز در مجله خواندنیها توسط مرحوم خسرو شاهانی طنزنویس معروف و خوش قریحهی مطبوعات نوشته میشد. شاهانی هر بار با زبانی ساده و شیرین که برای طیف وسیعی از خوانندگان و مخاطبان مطبوعات ایران اعم از دانشآموختگان دانشگاهی باسوادان و حتی کم سوادان درخور فهم بود، به این دلیل هر گاه روابط خسرو شاهانی با مدیر خواندنیها به هر علت به قول معروف شکر اب میشد و او از ادامهی همکاری با مجله خودداری میورزید، گردانندگان مجله تلاش میکردند با جلب رضایت شاهانی، آن ستون پر طرفدار را حفظ کنند چون ستون نمد مالی علاوه بر آن که سهم عمدهای در حفظ تیراژ خواندنیها داشت، برای آن مجله اعتبار در خوری نیز تامین می. کرد خسرو شاهانی» چند سالی است که به دیار باقی شتافته است اما خاطرات و آثار و قلم شیرین و خواندنی این طنزنویس سرشناس همچنان باقی است و هنوز کتابهایش خوانندگان پر و پا قرصی دارند. در تدارک برای گشودن صفحهای با چاشنی طنز برای نشریه نقش و فرش مناسب دیدیم که همان عنوان نمد مالی را به یاد صفحهی جذاب و پر طرفدار کارگاه نمد مالی مرحوم خسرو شاهانی برگزینیم هم برای گرامیداشت یاد و خاطره این طنزنویس معروف و هم قرابتی که نمدبافی با فرش دارد و خود نمد هم از قدیمیترین معروفترین و محبوبترین صنایعدستی ایران محسوب میشود. در این ستون سعی میکنیم به گونهای نقد مسایل مربوط به فرش را با چاشنی طنز در هم امیزیم و از این رهگذر خدمتی انجام بدهیم. امیدواریم با همکاری شما خوانندگان عزیز، این صفحه غنی و مستدام باشد.
عدهای میگویند فرشبافی هنر است. برخی هم میگویند فرشبافی صنعت است اما آنها که نسل اندر نسل با طراحی هنرمندانه و بافت اعجابآور قالی ایرانی را با شهرتی عالمگیر به وجود آورده، اند، میگویند فرشبافی بخشی از زندگی ماست یک پشتوانه بزرگ اقتصادی است. اگر از این زاویه نگاه کنید در مییابید که فرش در وهلهی نخست تامینکننده نیازهای اقتصادی هزاران
خانوار زحمتکش خلاق و هنرمند بوده است و در ادامه، در عرصه اقتصاد کشور سهم مهمی در گردش پولی و رونق فعالیتهای اقتصادی و ایجاد شغل داشته و درنهایت، یکی از معتبرترین و قدیمیترین اقلام صادراتی ایران به جهان میباشد. این سوای ارزش و اعتبار شگفتانگیز این کالاست که همواره نگاه و علاقه هنر دوستان را با من کالای زیبا جذب میکرده است. حالا به مصداق، هر کسی از ظن خود شد یار من!…. تعاریف گوناگونی از فرش ارائهشده است و از این بابت چه بلاها که بر سر فرش ایرانی نیامده است. کاشفانی بر آن شدند که طرحهای فرش ایرانی را از طریق آموزشهای آکادمیک بهینهسازی کنند انگار که پیشینیان عقلشان نمیرسید که چنین کاری را انجام بدهند نتیجه آن شد که بنا به ضربالمثل معروف؛ آفتاب لگن صد دست شام و ناهار هیچی…. فرش ایرانی ماند و همان طرحهایی که طی قرون و اعصار سینهبهسینه نقل شده تا به نسل ما رسیده است. عدهای، آمدند، فرشهای تک تولید را که تمام اشتهار و ارزش آنها در یگانه بود نشان است، به طرق مختلف تکثیر کردند تا بهاصطلاح تنوعی مرتکب شده باشند، نتیجه آن، که فرشهای تک تولید ایرانی از رونق افتاد!
برخی از سر ذوق بر آن شدند که بعضی از فرشهای بسیار معروف و گرانبهای کشورمان را برای اینکه قیمت تمام شدهاش ارزانتر شود و سود بیشتری عاید دستاندرکاران، گردد از یک منطقه جغرافیایی به منطقه جغرافیایی دیگری بردند و با بهکارگرفتن کارگران فرشباف ارزان و کمتوقع در صدد برآمدند از این ابتکار شگفتانگیز بهره ببرند نتیجه آن شد که محصول جدید دیگر دارای هیچ هویتی نبود و بالاخره بعضی آمدند با گرههای فرش کلنجار رفتند و چون از گره کاری حوصلهشان سر رفته بود به کمکاری و کمفروشی روی آوردند و در نتیجه به صادرات فرشهایی مبادرت کردند که از گره بینیاز بود و بر سر فرش ایران آن افتاد که دانی گروهی آب در رنگ و لعاب فرش کردند تا آب و رنگ از رخ فرش زیبای ایران برود.
علیرغم همه اینها، قالی ما جان سختی کرده و هنوز نفس میکشد باقی بماند برای نمدمالی شماره، آینده باقی بقایتان