در نمایشگاه طرح و نقش ایران
نمایشگاه نقش و فرش ایران که به همت فرهنگستان هنر ایران در موزهٔ هنرهای معاصر ایران و با بزرگداشت استاد محسن محسنی کارشناس برجسته فرش دستباف برگزار گردید در طول هفته برگزاری هر روز را به سخنرانی یکی از کارشناسان و نمایش کار یکی از طراحان اختصاص داد.
در یکی از این جلسات مدیر مسئول مجله طی سخنانی درباره نقش و فرش خراسان با این یادآوری که شناخت کاملی از طرحها و نقشهای فرش ایران ندارد خاطرنشان کرد:
نقوش فرش خراسان از نقوشی بوده که در زمان تاثیرپذیری نقوش بومی برخی مناطق نظیر ساروق و کرمان و بیجار و غیره از طرحهای وارداتی که عمدتا به وسیله شرکتهای خارجی تحمیل شد، کمتر تاثیر پذیرفت. البته این حالت محافظهکاری و مقاومت در برابر نقوش وارداتی دارای ماهیتی دوگانه است زیرا از یک سو باعث حفظ و تا حدودی پایداری اصالت و هویت کهن میگردد ولی از سوئی نیز سبب یکنواختی و تکرار در نقوش و طرحها میشود. باید گفت که مساله تاثیرپذیری نقوش و رنگهای یک منطقه از منطقه دیگر امری فرهنگی است و این که یک فرهنگ در مقابل اختلاط با فرهنگهای دیگر چه عکس العملی نشان میدهد.
بدیهی است ارتباط و التقاط فرهنگی در حقیقت چیز بدی نیست ولی بستگی به آن دارد که این انتقال چگونه صورت گیرد گاه انتقال به طریقی طبیعی و از راه همجواری و یا هم آهنگی مرزی منطقهای مثلا در روستا و یا شهرهای همجوار فینفسه انجام میشود که بسیار متداول و عادی است نظیر تشابه نقوش نائین با اصفهان و یا حضور رنگهای قرمز دانه در فرشهای شرقی دانست. خراسان که میتوان آن را تا حدودی متاثر از فرهنگ کشورهای ولی گاهی این انتقال بهصورت تحمیلی و تعمدی صورت میگیرد که مشابهات فرهنگی فراوان میتوان برای آن آورد، نظیر زمانی که اسکندر قصد داشت فرهنگ ایرانیان را یونانی کند و طبیعی است که جامعه چنین چیزی را نمیپذیرد و در معدود مواردی هم که خصوصیاتی را میپذیرد آن را ایرانی می. کند این تاثیرات را ما در پذیرش برخی نقشه هائی که در قرن نوزدهم میلادی از طرف غرب به ایران وارد شد. (مثلا پیدایش گلفرنگ) دیدیم مصداق این تاثیرات را میتوان انتقال و جابجائی ناآگاهانه و تعمدی برخی نقشهها مثلا نائین به جاهای دیگر دید که نهتنها در منطقه جا نمیافتد بلکه باعث تخریب نقوش منطقه هم میشود.
بنام خداوند نقشآفرین
هنربخش هر جلوۀ دلنشین
با سلام به پیشگاه همه خدمتگزاران هنر فرش و با کسب رخصت از محضر سروران و پیشکسوتان طریق عشق به فرهنگ والای ایران که عمر خویش را صادقانه در پای شاهد شکوهمند قالی ایران نثار کرده و میکنند و با سپاس و تهنیت از برگزارکنندگان این نمایشگاه که با تلاش ارزشمند و پر ثمر خویش نخستین گامها را در راه اعتلا و شکوفائی این هنر ملی بر میدارند برای من توفیقی است که در جمع شما عزیزان هستم وقت را غنیمت میشمرم و محور بحث را به مسائل و مشکلات طرح و نقش رنگ در قالی امروز ایران در جهان پیشرفته می پردازم دنیای هنر ایران سراپا پوشیده از نقش عجب است، شعر موسیقی، کاشیکاری و نقاشی که هر یک دنیای عجیبی از راز و رمز رنگهاست در میان این همه نقش و نگار وهمانگیز که در خیال هوشمندانه هنرمند ایرانی شکل گرفته دروازهای نیز از آن طراحی و نقشپردازی قالی ایرانی است این که از کجا وکی این دروازه تابناک و رنگین آغوش بهسوی هنر، گشوده شاید چندان مهم نباشد مهم این است که تقریبا تمامی شارحان و منتقدان هنر جهان پذیرفتهاند که خاستگاه و زادگاه هنر فرش ایران است. اما اهمیت اصلی قالیهای امروز ایران آن است که اگر ذهن خلاق هنرمندان طراح بتواند نهفقط ارزشهای گذشته را حفظ کند بلکه با بدیههسازی و ابتکارات، تازه حرفهای تازهای هم برای گفتن داشته و در ساختار طرح رنگ و لعاب تازهای را بهکار گرفته باشد هنوز هم راه موزهها و مجموعههای نفیس شخصی را بروی فرش امروز باز نگه میدارد. در هنر فرش و نقاشی تخصصی محدودیتی وجود نداشته و
میتوان کاری کرد که در رگ آن خونی تازه جریان یابد و باید باور داشت که نقاشی فرش ما راهی جز دانا شدن و اندیشمندانه و متفکرانه سخن گفتن ندارد چنانچه هر زمان دنیای هنر پسند از هنر فرش ایران و نقاشی آن طراوت و تازگی خواسته است دریافت کرده است.
یعنی آن که هر قومی و منطقهای در این سرزمین میتواند حرف تازهای برای گفتن داشته باشد و باتکیهبر ارزشهای فرهنگی و قومی و بومی خویش ابتکارات و بدیهه سازیهای چشم گیر و جهان پسندی ارائه دهد که رنگ وبوی خود را داشته باشد و هنر خویش را نا آگاهانه فدای ارزشی نکند که صاحبان اروپائیان نیز قبولش ندارند برادر بافنده من باتجربه سخت و مشقت، بار فرش را ارائه میدهد که شاید از نظر رنگ و بافت کمنظیر، باشد اما اهمیتی را که به پوسته میدهد برای مغز و روح هنر خویش قائل نیست و مجلس زفاف ملکهای را میبافد با این توهم باطل که اروپائی مشتاق خرید آن، است درحالی که با حلول رنسانس و سقوط خاندان بوربن کسی شایق خریدن جمال ملکه نیست مشکل دیگر آن که بسیاری از طراحان جوان بدون آگاهی از پشتوانه سبکهای مختلف ونقشههای فرش در ایران از عناصر مکاتب نقاشی روز بهعنوان نوآوری سود می، جویند چیدن ناآگاهانه این عناصر والتقاط ضدونقیض رفته رفته نوعی آشفتگی در این هنر ایجاد میکند که بهر صورت باید به آن عمیقتر و جدیتر نگاه کرد.
فرش ما مجموعهای ظریف از تقارنها و هم آهنگیها هم در طرح و هم در رنگهاست و خلاصه کلام انکه فرش ما امروز باید زبان داشته باشد تا استثنائی پیدا کند و چینی وهندی وافغانی نتوانند به این زبان سخن گویند مسلما در آغاز چیزی بنام نقشه فرش نداشتهایم و این ذهن خلاق بافنده و هنرمند بوده است که با دقت تمام طرح ذهنی خویش را در رگ تارها و پودهای فرش ریخته تا شاهکاری سترگ بیافریند. امروز نیز در پارهای نقاط ایران فرشهای بدون نقشه و یا نقشههای کوچک معروف به تکهبافی تولید میشود هر چه به زمان حال نزدیکتر میشویم به دلیل افزایش بعد اقتصادی و اهمیتی که این هنر در تامین نیازهای جامعه ایران دارد رنگ وبوی هنری آن در مقابل شکل و ساختار صنعتی رنگ میبازد و قالیبافی درحد شغل و حرفهای سودآفرین مطرح می. گردد در گذشته طراح و نقاش ایرانی معتقد بود که هنر خویش را باید چون عروس آراسته و تشنه خودنمائی و جلوهگری بیدریغ به چشمهای مشتاق عرضه کند و از این رهگذر است که میبینیم طرح اصفهان در آذربایجان بال میگشاید و نقش قالی تبریز به قم و خراسان راه مییابد و خطوط شاخص کرمان و کاشان جا عوض میکنند. اگر این تلفیقها آگاهانه و دقیق صورت گیرد و جوشش ذهن هنرمند را سبب شده و با بدیههسازیهای شخصی و منطقهای همراه شود آن گاه هنرمند اصفهانی از گل قالی کرمان به گونهای زیبا و هماهنگ با کلیت طرح خویش استفاده میکند و اگر استفاده از طرحهای دیگر دقیقاً کپیبرداری و یا کلیشهسازی نباشد آنگاه خواهیم دید که بهعنوان یک مایه ذهنی موجب رشد و توسعه هنر منطقه خواهد شد.
آنان که برای بازاریابهای کاذب به سرمشق و الگوگیری از طرحهای بیگانه دلبسته،اند اطلاعی از تنوع و رموز ومعانی دقیق رنگها و نقشهای فرشهای محلی ایران ندارند. باید اندیشید که چرا رنگ غالب در فرشهای نائین کرمی و خاکی و رنگ مسلط بر فرش کرمان لاکی و زرد روشن و یا در قالیهای خراسان رنگهای تند و زنده لاکی و سرمهای و در فرش اصفهان رنگهای آبی و طلائی و کرم حاکم است. از اینجا میتوان اذعان کرد که وقتی فرهنگ منطقه اینگونه در تغییر و تحول رنگ فرش تاثیر میگذارد اندیشه و فرهنگ ذهنی هنرمند تا چه پایه میتواند در رمز و رازهای نقش فرش اثر داشته باشد. در همینجا لازم میدانم اشاره کنم که یکی از وظایف این نمایشگاهها و سمینارهای جنبی و بهطورکلی اتحادیهها و انجمنهای مشابه آن است که با نفی کلیشهبرداری و کپی کارهای بیارزش و گمراهکننده و حمایت از نقشهای اصیل و زنده جهتی درست به رشد هنر فرش ایران بدهند و برای نو کردن مفهوم در قالی ایران باید تلاشهای جدی صورت بگیرد. مضامین اکثر فرشهای ایران امروز حالتی تکراری و یکنواخت پیدا کرده است اگر نقاش طراح به ارزش رنگها و نقوش ایرانی مسلط و آگاه باشد میتواند به نقش و رنگ ماهیتی نو وهنری و گرهها میریزد. بدهد و بافنده نیز با جان خویش خون تازهای در رگ خفتها بدین اعتبار پیشنهاد میکنم مرکز ملی فرش ایران بهعنوان متولی رسمی قالی ایران تا سرحد ممکن همت خویش را در شکوفائی هرچه بیشتر ذهن طراحان و تولیدکنندگان جوان صرف نماید تا بتواند به هدف خویش که اعتلای این هنر است دست یابد. باید در نمایشگاهها سمینارهای آموزشی و سخنرانیهای تخصصی با استفاده از دانش و هنر همه خبرگان بهویژه بزرگان طراحی فرش برگزار شود و دیگر آنکه در جهت ایجاد یک شبکه بانک اطلاعاتی فرش با استفاده از همه امکانات روز در زمینه شناسایی نقشههای اصیل و متنوع سراسر ایران تلاش شود و امکان استفاده همه هنرجویان و علاقهمندان از آن فراهم گردد برای کمک به چنین مرکزی تمام طراحان و نقاشان کشور هر چه دارند در طبق اخلاص خواهند گذاشت و کمک خواهند. کرد ارزش این کار کمتر از ایجاد دانشگاه و فرهنگستان و آکادمی نیست.
به اعتقاد بنده فرش ایران در دنیای امروز هیچ راهی جز این ندارد که زبان و فرهنگ پیدا کند و بهعنوان صنعت هم باید به اصل خویش برگردد و از تمام امکانات و شیوه هائی که در گذشته موجب
اعتبار و ترقی آن بودهاند استفاده نماید. در غیر این صورت اگر قرار باشد در طبس و آمل، فرش نایین و در سبزوار و نیشابور، نقشههای قم و کاشان و در زنجان و مراغه نیز قالی قم ببافند هیچ دلیلی ندارد که در خارج از کشور نیز مثلا در هند و پاکستان نیز همین طرحها را نبافند و اگر قرار است برای اولینبار در شهرهای بوشهر و بندر عباس و سیستانوبلوچستان، دار قالی برپا شود طراحان محلی حتی اگر از طرح مناطق دیگر استفاده میکنند باید آنها را براساس فرهنگ و مختصات بومی و منطقهای شکل دهند و کاری تازه ارائه کنند.
نباید اجازه دهیم طرحهای اصیل قالیهای نفیس مناطق مختلف ایران دستمایه کارخانههای فرش ماشینی شوند. برای اینکه تبدیل به فسیل و سنگواره نشویم راهی جز دادن زبان و تفکر و احساس به طرح و رنگ نداریم یعنی دقیقاً همان چیزی که نه امروز و نه هیچ زمان دیگری از کامپیوتر ساخته نیست بهتر است به این مساله بیندیشیم و فکر کنیم که طراحی فرش در دنیائی که فیلم و تصویر و رنگ و نور و نقاشی و موسیقی هریک زبان تمثیلی و سمبولیک خویش را دارند طراحی فرش نیز باید بتواند زبان و هویت فرهنگی خویش را به نحوی بیان کند که قابل تقلید نباشد ما باید از نقاشان و طراحان ایرانی حمایت کنیم تا ناچار نشوند در جستجوی نان راهی هند و پاکستان و افغانستان و ترکیه و چین و بلژیک شوند و هر روز برای ما رقیبانی تازه و حریص بتراشند. دولت ایران راهی جز این ندارد که به فرش این چشمه زاینده ارزش افزوده به چشم عنایت بنگرد و با بصیرت از گذشته عبرت گرفته و با استفاده از تجارب و اطلاعات تکتک هنرمندان و صاحبنظران برای سربلندی مجدد فرش ایران درجهان تلاش نماید.
در مراسم پایانی نمایشگاه بعد از سخنرانی آقای رجبی سخنرانان دیگری ازجمله آقای یاوری در مورد آقای محسنی به ایراد سخن پرداختند و در پایان پس از تقدیر فرهنگستان هنر از آقای محسنی هدایایی از طرف سازمانها و کانونهای مختلف ازجمله جشنواره شانه “بلورین به ایشان اهدا شد.
سال پنجم- شماره 14 و 15 مجله نقش و فرش
پاییز و زمستان 1387