بحران فرش پشت میز حل نمی شود ( 3 بخش)

قالی ایرانی یک داستان پرآب چشم (بخش نخست)

(روزنامه همشهری یکشنبه 28 تیر 1377)

بدون مقدمه

فرش ایران با بحرانی کم سابقه روبروست این بحران چگونه به وجود آمد ، بر دشواریهای کنونی چگونه باید غلبه کرد.با کارشناسان و پژوهشگران فرش دکتر علی حصوری ، دکتر سیروس پرهام ، مهندس شیرین صوراسرافیل و دکتر حبیب چینی به گفت و گو نشسته ایم:

دکتر سیروس پرهام

در حقیقت بحرانی که در سالهای اخیر دامنگیر فرش ایران شده از دو جنبه قابل بررسی است بحران داخلی فرش و بحران خارجی آن من فکر میکنم که بهتر است اول به بحران خارجی بپردازیم و بعد بخشی از علت­های بحران خارجی را در زمینه های داخلی جستجو کنیم شاید همه اتفاق نظر داشته باشند که در سال­های اخیر دولت متاسفانه یک سیاست ثابت و مشخص حمایتی و تکمیلی درباره صادرات و واردات فرش پیاده نکرده است. برای مثال میدانید که کشورهایی مثل چین ، هند وترکیه نقش­های فرش ایران را تقلید می­کنند و یا با همان ویژگی­ها و حتی اغلب با بافت-های خیلی ریزتر از اینکه داریم قالی بافی ایران را عرضه می­کنند این توجه به این علت است که دولت­های آنها سیاستهای حمایتی خیلی مشخص و دقیقی در مورد صادرات و تولید فرش دارند ولی ما در چند سال اخیر ، سیاست­های متضادی را دنبال میکرده­ایم و این گونه نبود که این مساله مثل برنامه ریزی-های کلان اقتصادی در برنامه های پنج ساله جایی داشته باشد و همین موضوع باعث شده است که به تدریج بازارهای خارجی فرش از دست ما خارج شود. اما اینکه سیاست­های حمایتی چه باید باشد.

دکتر سیروس پرهام میافزاید: من با اطلاعات محدودم در این مورد به این نتیجه رسیده ام که در بعضی از ارگان-های دولتی این اعتقاد که فرش را باید بعد از نفت به عنوان دومین کالای صادراتی مورد توجه جدی قرار داد، وجود ندارد و یا در مجموعه مسایل داخلی به این نکته میتوان اشاره کرد که در حال حاضر و حتی از سال­های قبل از انقلاب حمایت لازم از فرش ایران از مرحله تولید اعمال نمی­شود و برای مثال ، شرکت فرش صرفا روی مساله تولید با صرفه تاکید کرده و در نتیجه در کارگاه-ها بجای احیای نقوش سنتی هر منطقه ، نقش-های دیگری را مورد توجه قرار گمی­دهد مثلا در فارس ، فرش-هایی با نقوش کاشان ، کاشمر و یزد را می­بافد و یا جهاد سازندگی مدتی است که به همین ترتیب صرفا تولید فرش را با ویژگی سریع تر بافتن و راحت-تر تولید کردن مورد توجه قرار داده است یعنی جنبه فرهنگی این کار که زنده کردن نقوش سنتی است ، مورد توجه نیست بنابر این، من فکر می­کنم که باید دولت در برنامه ریزی­ها و سیاست­های اقتصادی­اش تکلیف فرش را نیز معین کند که چه ارزش و جایگاهی برای فرش قایل است.

بعد خارجی چندان مهم نیست

مهندس شیرین صوراسرافیل:  من هم مسائل کلی فرش ایران را به همان دو بعد داخلی و خارجی تقسیم کرده­ام. اما بعد خارجی موضوع به نظر من آنقدر مساله نیست ما در حال حاضر مشکل در داخل داریم. البته نمی گویم در بخش خارجی ، مشکل نداریم. در این که ما بازار­هایمان را از دست داده­ایم ، شکی نیست. به هر حال حتما این مساله دلایلی دارد که قابل بحث است. اما مسایل بعد داخلی فرش را به چند مرحله تقسیم می­کنم:

  • عدم شناخت جایگاه فرش
  • عدم حضور کارشناسان در برنامه ریزی­ها و بیشتر تاثیر عوامل تجاری و بوروکرات­های دولتی در این امر
  • حضور سازمانهای موازی مثل جهاد سازندگی ، شرکت فرش و ده­ها سازمان مختلف دیگر که مدعی هستند باید متولی فرش باشند. در حالی که اینها با سیاست­ها و عملکرد­هایی که دارند حتی قادر به حل مشکل خودشان هم نیستند.
  • تقابل اهداف و عملکرد­های مراکز دولتی و سازمان­های موازی. البته در ارتباط با بخش خصوصی نیز من حرف­هایی دارم که مطرح خواهم کرد اما در حال حاضر به مساله عدم شناخت جایگاه فرش میپردازم این موضوع به نظر من خیلی مهم است و مشخص نیست که آیا فرش از نظر ما دارای ارزش فرهنگی یا اقتصادی است و به عبارتی ، صنعت است یا هنر؟ بی تردید هنر تلقی شدن فرش ، نباید باعث شود که ما ویژگی­هایی را که فرش به عنوان کالا دارد، فراموش کنیم چون فرش نیز در واقع یک کالا است مثل تمام کالا­های تولیدی از این رو برنامه ریزی و سرمایه گذاری می­خواهد، تحقیق و آموزش می­خواهد و نظارت و کنترل می­طلبد.

در واقع آنچه که ما در ایران هنر می نامیم جنبه کاربردی داشته و صنایعی بوده که شکل هنر به خود گرفته و اوج آن فرش است و به دلیل محدودیت­هایی که در مورد کالاهای صنعتی متجلی شده،ذوق و شور و خلاقیت قابل توجهی در فرش متمرکز شده است و این چیزی است که با فرهنگ ،ما ، هویت ما و حتي مسائل دینی و نژادی و تمام این عوامل بستگی مطلق دارد.به عبارتی ، این تاثیر انسان است که صنعت دستی را به اثری هنری تبدیل کرده است.بنابراین ، آن اندیشه­ای که سعی می­کند برای مثال تکنولوژی رایانه را در کار وارد کند نمی­داند که کار تولید را ماشینی خواهد کرد و هر قدمی در جهت نفی انسان در فرش دستباف ، قدمی در راه ماشینی کردن فرش است.

در نهایت باید مشخص کنیم که فرش برای ما ارزش دارد یانه و اگر ارزش دارد در برنامه ریزی­های کلان کشور جایگاهی به آن اختصاص دهیم. در حال حاضر این بوروکراتها هستند که در برنامه ریزی­های دولتی دخالت می­کنند یعنی یک نفر پشت میز نشسته و اصلا به یک روستا هم نرفته تا بداند در آنجاها چه می­گذرد و نحوه تولید و تهیه مواد اولیه آنها چگونه است و تنها یک چیز­هایی از صادر کننده و تاجر شنیده است و اصلا به این مساله اعتنا ندارد که در این کشور تولیدکنندگان اصلی فرش چه کسانی هستند و اینها مسایل مواد اولیه ، آموزش و کنترل و نظارت دارند و لازم است به آنها توجه شود.

دید مشتری نگر نداریم

دکتر چینی: مساله ای که در زمینه تجارت خارجی فرش مطرح است مشابه مشکلات دیگر کالاهای صادراتی ماست و آن اینکه ما اصولا دید مشتری نگر نداریم دو مساله در مورد فرش هست،یکی عشق به فرش و دیگری تجارت فرش همان گونه که خانم صور اسرافیل مطرح کردند وقتی پای تجارت پیش میآید ، اولین مساله ای که عنوان می­شود، مساله مشتری است. در زمینه صنایع ماشینی بسیار پیچیده نیز امروز تکنولوژی مدیریت، برای بررسی کیفیت فراگیر، اصولا نظر مشتری را محور فعالیت خود قرار میدهد و اساسا سازمان تولید در هر صنفی رضایت مشتری و دید او را مورد توجه قرار میدهد امروز تولید انبوه و دسترسی مشتری به کالای ارزان جای خود را به دیدگاه دیگری داده است.

یعنی امروز میگویند باید از رضایت مشتری فراتر رفت و به خرسندی مشتری اندیشید. زیرا آن رضایت مشتری است که او را در بازار راضی نگه میدارد طبیعی است رسیدن به این هدف به عوامل مختلفی بستگی داردیکی قدرت خرید آن است. فرش کالای گرانی است چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور در چنین شرایطی باید حساب کرد که خریدار ما چه قدرت خریدی دارد و اصالت فرش چیست به نظر من اصالت فرش را حفظ نکردن و از تاجر انتظار داشتن،کار بیهوده ای است. زیرا تاجر دنبال کاری است که سود آور باشد..

امروز برای مثال ۳۹ میلیون متر مربع فرش ماشینی بافته می­شود در حالی که در برابر آن، تنها حدود هشت میلیون مترمربع فرش دستباف بافته می­شود در بازار دنیا به طور متوسط برای تولید یک مترفرش دستباف چیزی حدود دو میلیون نفر نیروی انسانی فعالیت دارند و در برابر یک متری که این نیرو تولید میکند ، اگر اشتباه نکنم ، ۱۵۰- ۱۰۰ متر فرش ماشینی تولید می­شود بنابراین می ­تواند به قیمت یک پنجاهم آن در دنیا فروش رود.

عامل مهم دیگر زیاد در دنیا ، طراحی فرش است که فرش ماشینی یک دینار هم بابت آن نمی­دهد و با این وجود شاهد هستیم که در زمینه تبلیغ نیز این فرش ماشینی است که بیشتر مورد توجه قرار دارد به طوری که در کشور ما ظرف این ده پانزده سال،در برابر تبلیغی که برای فرش ماشینی هیچ تبلیغی برای فرش دستباف انجام نشده است.برای مثال یکی از کارخانه ها حدود ۱۶ میلیون تومان برای چاپ بروشورهای خود هزینه کرده بود اما متولیان فرش در کشور ما دنبال این قضیه نیستند.

به هر حال استادان و محققین فرش در اینجا حضور دارند و خوب می­دانند که چگونه چاپ کتاب­هایشان با معضل روبه رو می­شود چون کتاب­ها باید حتما عکس داشته باشند و عکس هم باید رنگی باشد ، هزینه قابل توجهی را دربرخواهد داشت که مردم قدرت خرید آنها را ندارند. بدین ترتیب محقق زحمتش را کشیده اما هزینه ها آنقدر بالاست که نمی­توانند به راحتی تبلیغ کنند. درحالی که این یک تبلیغ تجاری نیست بلکه تبلیغ فرهنگی است. و این مشکلات در حالی برای فرش دستباف وجود دارد که تبلیغات قابل توجهی از رادیو و تلویزیون در مورد فرش ماشینی ارائه می­شود. البته آنها هم مشکلات خاص خودشان را دارند. شاید این دو رقیب هم محسوب نشوند و درواقع هر کدام می­تواند بازار خاص خودش را داشته باشد.

اگر لازم است که آن فرش توسعه پیدا کند نباید به قیمت فداشدن یک کار اصیل هنری باسابقه تاریخی باشد که هر جزء آن از وحدت هنری این کشور مایه گرفته است. البته اصالت فرش هم در رویا شکل نمی­گیرد و در بازار باید شکل به­گیرد به گونه ای که ما دنبال بازار نباشیم، همان چیزی که متاسفانه مشکل امروز ماست و این مشکل را با تبلیغ مناسب و شناساندن فرشمان تاحدی می توانیم حل کنیم یعنی ما باید با استفاده از تجارب جهانی ، اتحادیه ها و سازمان­هایی در این زمینه ایجاد کنیم که صادر کننده یا تولید کننده به ناچار به دنبال عضویت در آن باشد.

کاهش کیفیت

دکتر پرهام:  کیفیت فرش بافی هم از جهات مختلف پایین است.از نظر نوع بافت شاید تعجب کنید که حتی شرکت فرش که متولی اصلی قالی ایران است قالی­هایی بافته است که بدون گره یا با گره جفتی بوده و فرش را نامرغوب می­کند و از دوامش نیز می کاهد.

اخیرا در خیلی جاها از الیاف مصنوعی در بافت فرش استفاده شده و هیچ نظارتی در این زمینه نبوده است.بخصوص مساله رنگ­های ناپایدار جوهری لطمه به فرش ایران زده است و مشکلی است که بیش از صد سال دامنگیر فرش ایران می­باشد. تعجب می کنید اگر بگویم در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه به این مساله توجه شده و جلوگیری از ورود رنگ­های جوهری و صدور فرش­هایی که با رنگ جوهری بافته شده بسیار بیشتر از حالا بوده است.

عامل دیگری که به شدت به بازار فرش ایران لطمه میزند – همان گونه که خانم صور اسرافیل فرمودند این است که ما به جای این که بپردازیم به جنبه های تحقیقی در فرشبافی اصیل ایران و نگه داشتن نقش­های سنتی و تکامل آنها برای مثال فرش­های به اصطلاح تابلویی که بازار محدودی در برخی کشور­ها دارند را مورد توجه قرار داده­ایم. به جنبه های هنری فرش و حفظ آن کار مطالعاتی نمی­شود. در حالی که جنبه های هنری فرش ایران است که آن را در سطح جهان پر آوازه کرده است.

ادامه دارد…

 

 

در بخش نخست این گزارش و در خلال گفت وگو با کارشناسان و پژوهشگران فرش، این نتیجه حاصل شد که عدم شناخت جایگاه فرش ، حضور سازمانهای موازی و تقابل اهداف و عملکردهای مراکز دولتی و سازمانهای موازی و نبود دید مشتری نگر از مسائل عمده فرش ایران است.

در ادامه و در بخش دوم گزارش بحث ها را پی میگیریم.دکتر على حصوری، دکتر سیروس پرهام، مهندس شیرین صوراسرافیل و دکتر حبیب چینی کارشناسان و محققان فرش، با همشهری به گفت و گو نشسته اند:

 

اروپا هنوز هم فرشهای روستایی ما را میخواهد

قالی ایرانی ، یک داستان پرآب چشم (بخش دوم)

(روزنامه همشهری یکشنبه 28 تیر 1377)

 

تصمیم های مقطعی و ناپایدار

شیرین صوراسرافیل : دومین مسئله ای که در مورد بحران فرش میخواهم بگویم نوع برنامه ریزی­ها و تصمیم گیری­های مقطعی متغیر و غیر علمی دولت است که هر روز برنامه جدیدی را برای فرش عنوان می­کنند که نه به نفع تولیدکننده است و نه به نفع صادر کننده و نه به نفع کل فرش ایران این همه تصمیم گیری­های ناپایدار همان گونه که قبلا اشاره شد ناشی از عدم شناخت و تسلط بر مسایل فرش است و متاسفانه اصلا این تصمیم گیری­ها در بسیاری موارد، با هم مغایرند.برای مثال یکی از مسئولین دولتی می­گوید همه باید فرش هنری ببافند براساس این تصمیم فرش-های نفیس از تخفیف گمرکی بیشتری برخوردار شد و فرشهای زیر سی­گره و کمتر ، نامرغوب تلقی شد. این تصمیم گیری از بارزترین دلایل عدم شناخت مقوله فرش توسط برخی مسئولین است. اما فرش­های گذشته ما فرش­های روستایی و عشایری ما چه بوده؟ آیا اصولا فرش ۸۰ گره یا ۷۰ گره یا فرش تابلویی یا فرش به اصطلاح هنری در گذشته ارج داشته که ما بیاییم به آن امتیاز بدهیم و به روستایی گوییم تو فرش­بافی خودت را رها کن و تابلو یا کاسه و کوزه بباف و فرش هنری تولید کن این بحث بارها و بارها از طرف برخی مسئولین دولتی یا دیگر افراد مطرح شده که ما باید به طرف فرش هنری برویم. در حالی که این حرف از اساس نادرست است ، برای اینکه فرش ما اصولا فرش پاخور و کاربردی بوده است چه زمانی که ما فرش­های بزرگ مانند فرش­های زمان صفویه داشتیم و درحال حاضر نیز در موزه هاست و چه فرش­های روستایی و عشایری.

دیگر اینکه ما به ندرت فرش ریزبافت و به مفهوم امروزی صدگره و هشتادگره داشته­ایم. فرش­های ما حداکثر ۵۰یا ۴۰ گره و با طرح­های خیلی معمولی و طبیعی و ذهنی است که منطقه به منطقه ، شهر به شهر ، روستا به روستا خانه به خانه وجود داشته و هر کدام، طرح، نقشه و هویت خاص خودش را داشته است و همان فرش همیشه در دنیا خواستار داشته و هنوز هم دارد،چرا که آن اروپایی فرش روستایی سابق ما را میخواهد،برای اینکه آن فرش هنوز حتی از نظر زیبایی و طراوت و غنای رنگ با تمام طرح­های مدرن امروزی قابل قیاس است.

به هر حال وقتی مسئولی میگوید فرش ۳۰ گره نامرغوب است،درواقع چون این همان فرش کاربردی ماست، فرش ملی، بومی و سنتی ما را به نابودی می کشاند در حالی که اصلا مفهومی که ما از هنر داریم ، درست نیست.اصلا فرش تابلو فرش ما نیست،یا می­گویند سلیقه بازار این گونه میخواهد. ولی واقعیت این است که سلیقه بازارهای اصیل و قدیمی، هنوز فرش صدسال پیش ما را می-خواهد هنوز فرش جوزان ما را می­خواهد ، هنوز فرش عشایر فارس ما را می­خواهد یا برای مثال یک باره اجازه تولید ۲۱۴ میلیون متر مربع فرش ماشینی می­دهند،به بهانه این که ما این را برای طبقه مستضعف به علت تولید ارزان می­خواهیم مگر فرش­های خرسک ما گران بودند؟ مگر ما نمیتوانیم با یک برنامه درست و سرمایه­گذاری کلان یک بخش را سامان بدهیم و همان نوع فرش قدیمی را با قیمت ارزانتر تولید کنیم.

مگر زیرپای پدران و مادران مافرش خرسک نبود؟ مگر زیرپای روستاییان ما فرش خرسک نبود که الان به آنها فرش ماشینی می­دهند و همان فرش را از زیر پایشان می­کشند و به عنوان عتیقه برمی­دارند و می­برند. این از برنامه ریزی­های نادرست است.

ما خودمان بهترین را داریم

در بسیاری از برنامه­ریزیها توجه نمی­شود که ما خودمان بهترین پشم و رنگ را داریم و انبوه نخ­های نامرغوب کره-ای ، پاکستانی و پشم­های غیر بومی را داخل کشور می­کنیم ، و یا کرک را همین گونه و به بهانه پشم ظریف مرینوس که اصلا مناسب فرش ما نیست و درواقع مناسب همان فرش نایلونی است و وقتی آن را به زیر پا می­اندازی بعد از سه یا چهار ماه نمد می­شود و به هم می­ چسبد را وارد میکنیم در حالی که ما خودمان تمام امکانات را داریم و با برنامه ریزی درست میتوانیم به تولید پشم خوب و کاربردی کردن رنگ-های طبیعی بپردازیم نکته بارز در این بخش این است که اساسا غالب برنامه-ریزان و مسئولین دولتی با مسایل فرش برخورد علمی نمی­کنند در کیفیت ، فرش، در ارزش فرش، توجه ندارند که فرش یک کالاست و برای ایجاد مطلوبیت در آن، همه مسائل را باید در نظر گرفت.

از دیگر برنامه ریزی­های نادرست دولت مجبور کردن صادرکنندگان فرش در استفاده از برچسب است من با استفاده از برچسب مخالف نیستم و معتقدم که باید فرش شناسنامه داشته باشد ولی شناسنامه­ای که کیفیت را تضمین کند. درست نیست شناسنامه ایران را بر فرش بی­گره ، بدون پود و بر فرش بدون ثبات رنگ زد. آن هم در بازار­های خارجی،بدون تضمین کیفیت آن نادرست است. مورد دیگر اختصاص ارز به صادرکنندگان و تجار فرش است. البته من مخالف این نیستم که به هر حال دست تجار باز گذاشته شود ولی اینکه تمام فرش­های نامرغوب برود خارج برای اینکه ارز ۷۰۰ تومانی بیاورند مشکل زا خواهد بود من به شما اطمینان میدهم که اگر کنترلی بر صدور فرش نباشد همین ارزی که در اختیار تجار یا صادر کنندگان فرش قرار می­گیرد باعث می-شود که فرشهای بدبافت انبوه رایج بشود و این هشداری است که من الان اینجا میدهم.

 دکتر چینی: در همین مورد که خانم صور اسرافیل اشاره داشت یعنی تاثیر نرخ ارز به کیفیت فرش-هایی که صادر می­شد باید بگویم که واقعا یک تراژدی بود به این معنا که نه تنها مساله صدور فرش با هر کیفیت به منظور بدست آوردن ارز بیشتر مطرح بود،بلکه در موسسات دولتی نیز کسانی که کمترین ارتباطی با کار فرش نداشتند یک تعداد قابل توجهی واسطه انتخاب کرده بودند که در بازار با قیمت گران فرش خریداری کنند و بعد به قیمت ارزان در خارج به فروشند و بدین ترتیب با بازرگانان اصلی چه در داخل و چه در خارج رقابت می­کردند تا پول حاصل از فروش فرش­ها را بیاورند داخل ، به این عنوان که میخواهند لوازم اولیه و مواد مورد نیازشان را تامین کنند. البته ما دچار بحران ارزی بودیم اما حل گرفتاری ارزی نباید به بهای به بحران کشاندن یک صنعت بومی چند هزار ساله باشد که برای مثال یک کارخانه اتومبیل سازی یا فولادسازی بتواند چهار تا اتومبیل بیشتر مونتاژ کند یا چهار تا قطعه آهن بیشتر تولید کند.ما مخالف حل این مشکل نیستیم ولی ارتباطی با این قضیه نداشت متاسفانه وقتی این دو را به هم پیوند زدند،  کار افتاد به دست بازرگانانی که به جریان فرش آن چنان که لازم بود ، آشنا نبودند و همین مساله سبب شد که بازار دنیا به فرش ایران مشکوک شود. در حالی که در بحث قبلی اشاره کردم که در تجارت ، امروز ، خریدار پایه و اساس کار است.

یعنی وقتی او اعتمادش سلب شد دست از خرید میکشد. همین افراد مخالف استاندارد شدن فرش و نوشتن تاریخ واقعی تولید آن بودند البته به نظر من تولیدکننده باید در متن هر قطعه فرش اسم خود و تاریخ تولید را ببافد. بدین ترتیب امکان جابجایی گره ها و دستکاری کردن نیست زیرا اثر آن باقی می ماند.

دکتر پرهام: من باید اضافه کنم که بهرحال با همه این مسایل و مشکلات و بحران­ها و تغییرات ، هنوز قالی ایران شناسنامه ملی و فرهنگی ماست این هم دقیقا بدیهی است زیرا از هنرها و صنایع به اصطلاح ظریف ایران ، کاشی کاری ، معماری ، گچ بری، آینه کاری، نقاشی هیچ کدام به اندازه قالی قابل صدور به گوشه-های مختلف دنیا نبوده و نیست.چون همه اینها در یک زمینه محدودی بازار فروش داشته و بعد هم به صورت عتیقه و ارزش هنری و باستانی به موزه­های خارجی راه پیدا کرده­اند بنابراین اگر بخواهیم قالی ایران را که برای چند قرن معرف فرهنگ و هنر ایران به شمار آمده، همچنان جایگاه خود را حفظ کند باید ابتدا اصالت آن را بشناسیم و در مرحله بعد آن را حفظ کرده و اعتلا بخشیم.

همشهری: در صحبت کارشناسان محترم به این مساله اشاره شد که حضور سازمانهای موازی در مقوله فرش ، ایجاد بی نظمی و عدم ثبات در برنامه ریزی-ها می-کند، اگر ممکن است این مساله و پیامدهایش را بیشتر باز کنید.

 

حضور سازمانهای موازی

خانم صوراسرافیل: دو بحث است که من آنها را یک کاسه میکنم. یکی حضور سازمان-های موازی و دیگری، نقش نهاد­های دولتی و عملکرد آنهاست. مساله سازمان-های موازی متاسفانه مشکل بوروکراسی مملکت است.یعنی به هر رشته ای نگاه کنید ، سازمان-های مختلف زیادی وجود دارند که در واقع همه هم یک کار را می­کنند و گاهی مانند سازمان­هایی که با اهداف متفاوت در زمینه فرش بوجود آمده-اند، عملکردشان حتی بسیار با هم مغایرند. برای مثال کمیته امداد یا سازمان بهزیستی در جهت ایجاد اشتغال فعالیت دارند در حالی که این برنامه دقیقا مغایر با مسئولیت سازمانی است که بخواهد کار هنری بکند. زیرا وقتی مساله اشتغال مطرح باشد دیگر اینکه این طرح اصیل است، رنگ خوبی دارد ، گره درستی دارد یا نه ، مورد توجه نیست. شما مشاهده کنید برای مثال همین کمیته امداد یا سازمان بهزیستی در ابتدا اهداف انسانی داشتند ولی باعث شدند که نقشه­ها از جایی به جای دیگر انتقال پیدا کند،پشم­های نامرغوب به کار رود و یا نوع برنامه ریزی-ها نادرست انجام شود و یا دو سازمان جهاد و وزارت تعاون ، هر دو سازمان تعاونی هستند و کار یکسانی انجام میدهند اما هنوز به دلایلی نتوانسته­اند این دو سازمان را ادغام کنند. تنها به این ترتیب کار این دو جدا شد که بخش روستایی به جهاد و بخش شهری نیز به وزارت تعاون واگذار شد.در حالی که فردی که با اصول حرفهای فرش بافی آشنا باشد میداند که در کار فرش شهر و روستا ندارد قالیباف شهری به روستا می رود و دستگاه میزند و فرش میبافد و قالیباف روستایی نیز برای این کار به شهر می آید و در واقع در زمینه فرش چنین مرزهایی نمیتوان ایجاد کرد این برنامه در زمان جنگ و بعد از جنگ به خاطر رفع معضل بیکاری و به بهانه ایجاد اشتغال مطرح شد که باعث شد بسیاری از نقشه ها به صورت نادرست درجای دیگر رواج یابد و به این ترتیب چقدر سرمایه و نیرو این وسط تلف شد. متاسفانه هر کدام از این سازمانها برای خود شیوه ای را انتخاب کرده اند که با اهداف اولیه شان مغایر است برای مثال شرکت فرش زمانی که به وجود آمد ، هدفش ارشادی فرهنگی و هنری بود و اصلا فرشهای شرکت فرش را به عنوان الگو میبردند این شرکت زمانی که شرکتهای بزرگ و کمپانیها و تجار قدیمی وجود داشتند در واقع جانشین شرکت شرق شد و میراث دار تعداد زیادی نقشه ها و هنرهای آن زمان بود که واقعا بهترین فرش ایران را با بهترین کیفیت و نقشه میبافت.در حالی که اکنون شرکت فرش اساسا از آن اهداف خودش منحرف شده و به یک تجارتخانه درجه چندم تبدیل شده که ارتباطی با اهداف اولیه اش ندارد و یا جهاد سازندگی ابتدا با هدف حمایت از بافندگان وارد این عرصه شد و کارهایی هم در این زمینه کرد اما الان در شرایط بحرانی که این بافندگان نیاز به حمایت داشتند که برای مثال فرشهایشان خریداری شود، جهاد سازندگی خود را کنار کشید. بحث متولی فرش نیز من فکر میکنم با وجود این عملکرد سازمانهای موازی بجایی نخواهد رسید.

 

بی توجهی به فرشهای بومی

دکتر علی حصوری: ما در حال حاضر از نظام سنتی تولید فرش در آمده ایم و در واقع مبانی سنتی تولیدمان را از دست داده ایم و در حال افتادن در یک جریان صنعتی تولید هستیم.در حالی که الزامات یک جامعه صنعتی را هم پیدا نکرده ایم و در واقع میان تولید سنتی و صنعتی سرگردانیم. از سوی دیگر مشکلاتی در جامعه ما وجود دارد که باعث میشود عده ای فرش راوسیله حل مشکلات خود قرار دهند برای مثال ، یکی از مشکلات کنونی در فرش، تعداد زیاد بافندگان و حجم زیاد تولید است. این حجم تولید متناسب با میزان تولید قبلی ما و تقاضای بازار نیست، چرا که بسیاری از سازمانهای دولتی برای حل مساله بیکاری و تامین ارز و درآمد ، با گسترش تولید فرش روی آورده اند و در نتیجه تولید فرش را به مناطقی که قالیبافی نداشتند ، مثل گیلان یا مازندران برده اند دیگر اینکه تولید فرش بومی را از بین برده اند. برای مثال ، فرش قم را به ایلام، زنجان، خراسان یا جاهای دیگر برده اند. در نتیجه، تولید فرش قم خیلی زیاد شده و در مقابل ، تولید فرش روستایی ما به طور دائم از فهرست تولیدات حذف میشود، به دلیل اینکه جایش را به بافته های شهری میدهد.

 

گوناگونی بافت سنتی شناسنامه قالی ایران است

قالی ایرانی ، یک داستان پرآب چشم (بخش پایانی)

(روزنامه همشهری سه شنبه  30  تیر 1377)

وقتی چند کارگاه بزرگ در سیستان و بلوچستان فرش کاشان را تولید کردند، این فرش لطمه دید.

یا وقتی تولید فرش قم در مناطقی مثل ایلام ، مرند و جاهای دیگر انجام می-شود، این فرش نیز صدمه می­بیند.چرا که فرش قم یا هر فرش دیگری بازار مخصوص خود را دارد و علاوه بر آن این بافته ها از اصالت لازم برخوردار نیست زیرا برای مثال در زنجان یا هشترود یا قره آغاج فرش قم را باگره ترکی می­بافند ، درحالی که فرش قم باید با گره فارسی بافته شودبه این ترتیب با تبدیل فرش به یک وسیله اشتغال­زا و درآمد­زا ، اصالت و بازار فرش ایرانی به خطر افتاده است.

دکتر علی حصوری در ادامه می افزاید: ما باید به این نکته توجه کنیم که تولید همیشه باید برابر تقاضا باشد. در غیر این صورت به بازار فرش لطمه می­خورد.

در حال حاضر با اینکه دو سال است فرش ایران بازار صادرات مناسبی نداشته قیمت فرش ما در دنیا سقوط کرده است و این نشان می­دهد که تا چه اندازه بازار­های فرش دنیا از فرش ایرانی انباشته شده است. بنابراین جهاد سازندگی و سایر مراکز مثل کمیته امداد امام سازمان بهزیستی یا شرکت فرش نباید به توسعه فرش­بافی بیندیشند. بلکه باید تنوع را افزایش دهند.

زمانی در ایران ، یعنی حدود ۱۰۰سال پیش حداقل ۱۰هزار رنگرزخوب وجود داشت. اما حالا ۱۰۰ نفر رنگرز و حتی ۲۰ رنگرز خوب نداریم. البته داشتیم ولی از دست دادیم و جایشان نیز پر نشده است. این رنگرزها رنگ گیاهی به کار می بردند در حالی که ما حالا رنگ شیمیایی را جایگزین کرده­ایم. اما این رنگ­ها کیفیت ندارد با وجودی که ما امکان احیای رنگ گیاهی را که هم اصالت و هم دوام بیشتری دارد و به سود محیط زیست نیز هست را داریم اما کسی را نداریم که در این زمینه تعلیم دهد یا این افراد بسیار معدود در حد ۵ تا ۶ نفر بیشتر نیستند. ما باید در این زمینه کلاس و آموزش داشته باشیم این کار­ها را باید شرکت فرش که سازمانی شصت و چند ساله است و سابقه قابل توجهی در تولید فرش دارد ، انجام دهد.

* همشهری: با توجه به مشکلاتی که در زمینه تولید فرش مطرح شد اکنون می­توانیم به مساله کلیتری بپردازیم و آن اینکه جایگاه فرش را از ابعاد اقتصادی و فرهنگی در کشورمان چگونه ارزیابی می­کنید؟

دکتر حصوری: میزان فروش و صادرات فرش ما به خارج از کشور یک میلیارد و چهارصد میلیون دلار بوده است اما تلویزیون اعلام کرده است که حداکثر به یک میلیارد دلار صادرات دست خواهیم یافت در حالی که فکر نمیکنم میزان صادرات امسال ما به هشتصد میلیون دلار هم برسد.این از نظر اقتصادی است. اما از نظر فرهنگی نیز ما فرش کشورمان را گم کرده ایم.ما در گذشته فرش دستباف بسیار زیبایی داشتیم. اما حالا معلوم نیست که اساسا چقدر از فرش صنعت است و چقدر هنر و آیا این هنر محض است یا هنر تزئینی و وقتی به عنوان هنر تزئینی پذیرفته شد، آیا نقش-های آن صرفا تزئینی هستند یا دارای معنی و پیام می-باشند از این رو ، چون ما اینها را گم کرده ­ایم ، کار به جایی رسیده است که بعضی ها هرچه دلشان می­خواهد روی فرش پیاده می­کنند. برای مثال ، فرش را به تابلو تبدیل می­کنند.

ضرورت آموزش و تحقیق

شیرین صوراسرافیل: در سال­های اخیر به دنبال شناسایی مشکلات فرش ، اهمیت آموزش و تحقیق در این زمینه مورد توجه قرار گرفت.اما اینکه بهترین روش-های تحقیق و آموزش کدام است ، قدری نامشخص است در مقوله آموزش ، متاسفانه عده ای بدون آنکه آگاهی و آشنایی لازم نسبت به مسایل عمده فرش داشته باشند در برنامه ریزیه­ا شرکت دارند. برای شناخت فرش بافی اصیل ایران باید تحقیق و پژوهش صورت گیرد.ما هنوز اطلاعات کاملی در مورد الیاف شیوه­های بافت فرش-های مناطق مختلف و تعداد بافندگان رنگرزان و طراحان کشور خود نداریم.

به هر حال تحقیقات و آموزش یکی از ضرورت-های فرش بافی است و باید به شیوه درست انجام شود تا زمینه ساز راهیابی به راه حل­های مناسب باشد.از نظر مدرسان رشته­های هنر فرش سنتی یعنی فرشی که طرح­های آن براساس طرح-های اقلیمی و نگارگری است، این دیدگاه ، بافت روستایی را قبول ندارد. یک عده ای هم که مدعی ابتکارات علمی هستند از سوی دیگر بام افتاده اند ما علم را تا آنجا قبول داریم که به هویت و فرهنگ اصیل فرش لطمه نزند. ما چرا به کامپیوتر روی بیاوریم ، مگر کمبود آدم داریم ما می­توانیم به جای استفاده از کامپیوتر طراح و استادکار تربیت کنیم بنابراین، یکی از ضرورت­های مهم ،فرش، تحقیق است. البته متاسفانه محققین ما در این زمینه از نظر اقتصادی در مضیقه هستند همین مساله باعث می-شود که کار به دست کسانی بیفتد که نه علاقه به این کار دارند و نه نیاز جامعه فرش را به این تحقیقات می­فهمند از این رو این وظیفه دولت است که دانشجویان و محققان را تشویق کنند و حتی یارانه بدهند تا کتاب­های چاپ شده، ارزان به دست علاقه مندان واقعی برسد.

عرصه بکری است

دکتر حصوری: البته حسن نیت­هایی نیز وجود دارد. برای مثال از حدود یک سال پیش یک مرکز تحقیقات فرش ایجاد شده است و اگر مورد حمایت قرار بگیرد گام مهمی برداشته می­شود. یک مرکز تحقیقات فرش نیز که متعلق به بخش خصوصی است و از ده سال پیش ایجاد شده در آستانه تعطیلی است. من خودم وقتی وارد یک کارتحقیقی با ارزش روی فرش ایران شدم، دیدم زمینه چقدر خالی است و چقدر جای کار در این عرصه وجود دارد. بعد از شش سال کار تازه فهمیدم که وقتی می­گویند فرش ایران سنتی است، یعنی چه برخی فکر می­کنند سنتی به این مفهوم است که این حرفه از مادر یا پدر به فرزند می­رسد اما مفهوم سنتی این نیست بلکه بدین معناست که در هر منطقه کشور ما بافت فرش دارای ویژگی­هایی است که در طول قرون و اعصار حفظ شده و به دیگر مناطق واگذار نشده است.

بخش خصوصی و ضرورتها

همشهری: شما فکر می-کنید بخش خصوصی تا چه اندازه باید در انجام این تحقیقات سهیم باشد. با توجه به اینکه این بخش در زمینه صادرات فرش خیلی فعال است .

شیرین صوراسرافیل ما نباید همه مشکلات را متوجه دولت بدانیم بخش خصوصی هم در بروز مسائل فرش دخالت داشته است. البته این توهم نباید پیش بیاید که با مطرح کردن بخش خصوصی ، حالا نوعی موضع گیری علیه صاحبان سرمایه کرده ایم،خیر در بخش خصوصی افراد زیادی بوده ­اند که با عشق و علاقه همه هستیشان را برای حفظ اصالت و سربلندی فرش ایران گرو گذاشتند. اما آیا حالا وضع تجارت ما نیز همین گونه است؟ باید گفت خیر زیرا به دلیل سود کلان و بی دردسری که تجارت فرش داشته است هیچ وقت بخش خصوصی در این زمینه احساس مسئولیت نکرده است اما به این هم اعتقاد داریم در میان تاجران فرش که پس از انقلاب چند برابر شده­اند،تجار خوشنام ، اصیل و آبرومندی داشته­ایم که حاضر نشدند به بهای سوداندوزی اعتبار و حیثیت فرش کشورشان را به خطر اندازند.

اما آیا تمام گروه­هایی که در طول دهه های اخیر به عنوان تاجر و دلال وارد معاملات فرش شدند، در بندآبرو و حیثیت فرش ایران بوده اند؟ این فرشهای بی-گره،جفتی و نامرغوب به خصوص در زمانی که دلار ۷۰۰ تومان شد به وسیله چه کسانی به خارج صادر شد. به هر حال اولین نتیجه این کار ، انباشت فرش ایران در خارج از کشور بود. حالا هم قرار است ارز حاصل از صادرات به تجار تعلق گیرد که افزایش قیمت دلار را خواهیم داشت و اگر کنترل دقیق انجام نشود،دوباره فرش ایران به صورت انبوه و به همان شکلی که اشاره کردم به خارج صادر می­شود.

ضرورت برگشت بخش خصوصی به کانال اصلی اش

دکتر علی حصوری: همان گونه که خانم صور اسرافیل اشاره کردند ما در گذشته تجار و تولید کنندگانی داشتیم که زندگیشان را در این راه گذاشتند. واقعا افرادی را داشتیم که چنان با عشق و علاقه کار می­کردند که حتی به ورشکستگی هم فکر نمی کردند. افرادی ملی و خادم به مملکت بودند اما حالا عده زیادی از تجار ما اول به جیب خودشان فکر می­کنند بعد به مملکت.شاید هم اصلا به مملکتشان فکر نکنند.دلیل آن هم این است که اغلب آنها درآمدهایی را که از این راه پیدا میکنند در خارج از ایران نگه می-دارند و اصلا به داخل ایران نمی آورند. البته این هم یک مقداری معلول اوضاع سیاسی و اجتماعی است که امنیت برای سرمایه وجود ندارد. همین کمبود­هاست که باعث رواج انواع تقلب و قاچاق از جمله قاچاق فرش می­شود که اهمیت آن در سال­های اخیر کمتر از صادرات نبوده است یعنی آن قدر بعد از انقلاب در کشور ما قاچاق فرش صورت گرفته که می­توانست بخش قابل توجهی از درآمد ملی ما باشد که نشده است.

راه حلها

شیرین صوراسرافیل: گام اول برای حل مشکلات فرش ، حمایت از تحقیقات و آموزش است بیش از همه تجار فرش ، صادرکنندگان ، مسئولان و برنامه ریزانی که در این عرصه­ها فعالیت دارند محتاج آموزش.اند باید بدانیم فرش چیست بعد یدرصد برنامه­ریزی برآییم. در وهله اول برای رسیدن به چنین مرحله ای باید کارشناسانی داشته باشیم که برای مثال بتوانند فرش کردستان را از فرش کرمانشاه تمیز بدهند و در برنامه ریزی­ها تنها به آمار و ارقام صادرات تکیه نکنند. در حال حاضر ، سه گروه در کار فرش فعالیت دارند. گروه اول متعلق به بخش دولتی اند که اطلاعات چندانی از فرش ندارند. گروه دوم ، تجار فرش و یا به عبارت درست تر تجار جدید فرش هستند که متاسفانه بیشتر در فکر سودخود می-باشند. گروه سوم هم به عنوان هنراندیشان وارد صحنه شده­اند که می-خواهند صنعت فرش را در قالب سلیقه خودشان جهت بدهند و معتقد به استفاده از طرح-ها و نقشه­هایی هستند که ظاهرا نوعی نوپردازی محسوب می-شود اما با نقش فرش­های اصیل ایران مغایرت دارد. طرحهای کوبیک و مدرن را سال­هاست اروپاییها به شکل-های گوناگون مورد استفاده قرار داد­اند. به واقع باید دید گنجانیدن این طرح­ها در فرش ایرانی ، چه جاذبه­ای برای ما دارد و چه کمکی به صادرات فرش می­کند.

در مورد سازمان­های متولی فرش به عنوان مثال اگر شرکت فرش ، جهادسازندگی و دیگر سازمان­هابه گونه ای اصولی به وظایف خود عمل کنند، نیازی به تشکیل سازمان­های موازی یکدیگر نیست. اما به نظر من نخستین تشکیلاتی که باید برای نجات فرش ایران مراقبت­های لازم را اعمال کند ، موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران است و نظارت این موسسه باید در مرز­ها انجام شود.

جهاد سازندگی باید ملزم شود که فرش جفتی نبافد .شرکت فرش باید ملزم شود که فرش جفتی صادر نکند. این قبیل نظارت-ها و کنترل­ها باید در واحدهای گمرک کشور برقرار گردد. چنین مراقبتی چنان واجد اهمیت است که حتی اگر لازم باشد باید به طور موقت تا اصلاح مشکلات کنونی و بازگرداندن قالی ایران به ارزش-ها و اصالت­های آن ، صادرات فرش را متوقف کنیم و به طور قطع ضرر کوتاه مدت چنین کاری به مراتب کمتر از ادامه صدور فرش به روش فعلی است با قطع موقت صدور فرش فرصت خواهیم داشت تا مرضی را که مثل خوره به جان فرش ایران افتاده ریشه کن کنیم و بازار جهانی فرش ایران را به اعتبار بافندگانی که هنوز هم می­توانند بهترین و اصیل ترین فرش­ها را ببافند ، احیا کنیم.

تحقیق زیربنای آموزش

دکتر حصوری: ضمن تایید سخنان خانم صوراسرافیل باید یادآوری کنم که تحقیق زیربنای هر نوع آموزش است و تا زمانی که ماتحقیق درست نداشته باشیم ، آموزش درست هم نخواهیم داشت. عمده کسانی نیز که در عرصه فرش فعالیت دارند نه تنها تحقیقات لازم را انجام نداده­اند ، بلکه نه آموزش سنتی را فرا گرفته اند و نه تحقیقات آکادمیک کافی را گذرانده­اند

متاسفانه متولیان و کارگردانان صنعت و تولید فرش را نیز همین­ها تشکیل میدهند در حالی که متخصص بافت ، متخصص بازار و متخصص رنگ هر کدام در رشته مربوط به خود اطلاعات و تجربه­های لازم را دارا می­باشند. بنابراین سازمان­های متخصص باید امور مربوط به تولید و صدور فرش را تحت نظارت خود قرار دهند چرا موسسه استاندارد را مثال می­زنیم ، برای اینکه در آنجا متخصص فرش و متخصص رنگ وجود دارد. افرادی وجود دارند که استانداردهای فرش ، جاجیم و گلیم ما را می­شناسند اطلاعات و تجربه های لازم را دارا میباشند.

اما بیرون از آنجا در سازمان­هایی مثل صنایع دستی ، تعاون، جهاد سازندگی و حتی شرکت فرش ، کارشناس جامع در این زمینه نداریم به همین دلیل نیز از تحقیق تا آموزش، تولید و صدور فرش با مشکلات گوناگونی روبه رو هستیم

واقعیت این است که در مورد فرش با نبود تحقیق و آموزش جدی روبه رو هستیم و در چنین موقعیتی زمینه برای فعالیت افراد سودجو فراهم شده است تولیدات بسیاری از این سازمان­های متولی ، فرش ناقص و معیوب است و اگر با همین روند پیش برویم، فرش ایرانی به مراتب زودتر از آن زمانی که پیش بینی می شود منقرض خواهد شد.

معصومه کیهانی

رفوگران، بازآفرینان

رفوگران  در بازار تهران در جائي كه هنر بلند مرتبه ايران يعني هنري  كه آوازه شهرت خويش راازدورانهاي طلائي افسانه هاي شهرزادوكاخهاي رويائي سلاطين وخلفا

مشاهده »