فرش را به زمین زده اند برایش مرثیه هم می خوانند!
در سمینار ملی تحقیقات فرش زمزمه هایی از اوپک فرش به گوش می رسد. بعد از سمینار هم موضوع را دنبال می کنیم. این مسأله تأثیر چندان خوشایندی بر کارشناسان ندارد و اثرات آن پس از برگزاری نشست در ،هند نمایان تر خواهد شد نارضایتی از حضور دست اندرکارانی که به قول بعضی از کارشناسان اطلاعات زیادی از فرش ندارند صدای همه را در آورده است. ضرب المثل گل) بود و به سبزه آراسته شد ورد زبان همه است وضعیت فرش ایران که به رغم وعده های مسؤولان دولتی در تشکیل سازمان ، فرش هیچ تغییری نکرده است، با سهم خواهی کشورهای تولید کننده فرش که به تازگی در این وادی قدم گذاشته اند،
وارد دوره جدیدی میشود هیچ توجیه معقولی برای این کار وجود ندارد، آن هم برای کشوری که هزاران سال قدمت و پیشینه بافت فرش را به رخ جهانیان می کشد.
چه کسی میتواند اوپک فرش را آن هم با هدف تولید صنعتی با روی خوش پذیرا شود. به همین دلیل به صحبت با چهره نام آشنای هنر صنعت فرش ایران شیرین صوراسرافیل ،محقق، نویسنده و پژوهشگر فرش دستباف و مدیر عامل انجمن پژوهشگران و هنرمندان دوستدار قالی نشستیم تا برای ما از معضلات و محسنات این جواهر بی همتا حکایت کند.
نخستین سمینار ملی تحقیقات فرش ایران با حضور بسیاری از دست اندرکاران برگزار شد. نتایج این سمینار را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر چه در این سمینار به عنوان عضو هیأت علمی انتخاب شده بودم اما به دلیل مشغله بسیار و بعضی اعتقادات و نظرات در این سمینار حضور دائمی نداشتم مقالات را هم عملا به لحاظ محتوایی ندیدم در آخرین جلسه نیز که برای تصویب نهایی تشکیل شد برای تجلیل و تأیید فعالیت گروههای علمی به ویژه جوانان به اظهار عقیده پرداختم
البته به دلیل تجربه طولانی ای که از این گونه همایشها و سمینارها ،دارم باید بگویم تا زمانی که خط مشی و اهداف مشخص نباشد و دست اندرکاران نخواهند و ندانند که چه کاری باید صورت گیرد و واقعیتهای فرش ایران چیست تا بر مبنای آن برنامه ریزی کنیم این برنامه ها بجز هزینه بسیار سنگین و هنگفت هیچ نتیجه ای نخواهد داشت چرا که مسأله فرش ایرانی بسیار گسترده و همراه با معضلات مشکلات بسیار است بنابراین باید دید برای فرش چه کارهایی باید انجام داد.
چه کارهایی باید انجام می دادیم که انجام نشده؟ و چه اقداماتی به تعویق افتاده؟
به رغم همه هشدارها که قابل پیش بینی بود. سال هاست که «کیفیت» معضل اساسی فرشها شده است و متأسفانه به دلیل اینکه هیچ کس آن را جدی نگرفت به جایی رسیده ایم که فرش ایران در همه زمینههای اقتصادی فرهنگی اجتماعی و… آسیب دیده است.
یعنی از نظر شما این سمینار براساس واقعیتها برگزار نشده بود؟
نمی خواهم در این زمینه انتقادی داشته باشم اما قابل تأسف است که این همه هزینه و انرژی صرف میشود و مقالاتی به دبیرخانه ارسال میشود که دور از واقعیت است.
مقالات سمینار را در چه حدی برآورد کردید؟
بعضی از مقالات ارائه شده به حدی از واقعیت دور و انتزاعی بود که موجب تأسف است بنابراین تأکید میکنم تا این گونه برنامه ریزیها به واقعیت فرش ایران نزدیک نشود راه به جایی نمی بریم؛ همان طور که تاکنون به جایی نرسیده ایم.
خانم مهندس در سالهای گذشته بارها از شما شنیده ایم که در خصوص فرش به مسؤولان هشدار می دهید و روند آن را رو به سقوط می دانید دلیل عمده شما برای این هشدارها چه بوده و وضعیت کنونی فرش را چگونه میبینید؟
دليل من همین وضعیت کنونی فرش ایران است و نتیجه نهایی آن اینکه کیفیت فرش و همچنین بازارهای جهانی آن را از دست دادیم آن هم بازارهایی که رقابت میلی متری با ما دارند. یعنی فعالیت ها در حدی است که حتی سعی میشود .کیفیت کار به اندازه یک هزارم بهبود یابد تا رقبا پشت سر گذاشته شوند. این در حالی است که ایران در جهت عکس این مسأله و به سویی حرکت کرده که فرش ایران با وجود ارزش همسویی و همنشینی که با آثار بزرگترین هنرمندان در موزه های جهان داشت در حال حاضر در قیاس با موکت و فرش ماشینی قرار . گرفته است.
چه عواملی در این جریان نقش داشتند یا دارند؟
فرش ایرانی کیفیتش را از دست داده و در این افت کیفیت نه تنها مسائل فنی بلکه جنبههای هنری آمیخته با مسائل فنی نقش داشته است عوامل متعددی نظیر کاهش کیفیت مواد اولیه تقلب در بافت و حتی در رنگ علاوه بر برنامه ریزیها موجب بی اعتباری فرش و نقش ایرانی شده است.
مسؤولیت این وضعیت بیشتر متوجه چه کسانی است؟
نه تنها دولت در این مسأله نقش داشته بلکه بخش خصوصی هم در این زمینه دخیل بوده است. زیرا دولت همواره از بخش خصوصی به عنوان بازوی اجرایی استفاده کرده و اطلاعات و پیشنهادهای این بخش را پذیرفته است. از این رو دولت با کمک بخش خصوصی به دلیل برنامه ریزی های نادرست و نبود شناخت از واقعیتهای فرش ایرانی باعث شده اند تا این کالای ملی و سودآور به این کیفیت و وضعیت دچار شود.
در این جریان عواملی چون سیستم بوروکراسی نهادهای موازی سودجویی بخش خصوصی، عدم شناخت نسل پس از انقلاب برای هدایت این جریان برنامه ریزی و تولید و نیز برخی اعتقادات سنتی در میان دست اندرکاران (نظیر اینکه هنر فرش در دانشگاه محدود و فرمایشی است و فرش غیر سنتی روستایی عشایری پویا و تحول یابنده نیست باعث شدند که برنامه ریزی دانشگاهها از پویایی بازماند و تحقیقات نیز با همین دید سنتی و بسته و بدون شناخت واقعیات صورت بگیرد. در حالی که بحران فرش به صورت آواری بر سر فرش ایران فرو می ریخت.
اکنون همه به دنبال راه حل هستند. به طور قطع راه حلها هم مقطعی بهانه جویانه و فرافکنی ارائه شده است. به طور نمونه مسأله رقبا در بازار یا اینکه فرش ایران گران است فرش ایرانی خریدار ندارد و یا اینکه فرش ایرانی باید متولی داشته باشد. چیزی جز بهانه جویی و فرافکنی قضیه اصلی نیست. اگر بحث رقبا را به میان میکشند باید گفت که رقبای ما همیشه حضور داشته اند پس چرا آن زمان که فرش با کیفیت مطلوب تولید میکردیم سخنی از این رقبا به میان نمی آمد؟ بازارهای جهانی فرش همیشه در اختیار ایرانی ها بوده به طوری که حتی فرشهای کهنه ایران با قیمتهای کلان به فروش می رفته است. در زمان حاضر به رغم گسترش بازارها با ایجاد بازارهای جدید نیز بر تعداد خریداران افزوده شده است. این ما هستیم که بازارها را از دست داده ایم.
نقش شرکت سهامی فرش را در این زمینه چگونه می بینید؟
شرکت سهامی فرش ایران در دهه دوم قرن ۲۰ و پس از تشکیل مدرسه قالی و هنرهای زیبا به موازات عصر شکوفای فرش ایرانی ایجاد شد. اساسنامه این شرکت در جهت تولید فرش های خوب و نوعی نظارت و کنترل ارشادی بر فرش ایران نوشته شد.
این شرکت طی دو سه دهه به لحاظ محتوایی نمونه های بسیار مطلوبی از نظر کیفی و نه کمی تولید کرد که به شدت موثر بود.
این کیفیت چه زمانی دچار بحران شد؟
مسأله سقوط شرکت سهامی فرش به دهه ۴۰ مربوط می.شود. دقیقاً در زمانی که سیستم مدیریتی تغییر یافت.
چه تغییری؟
در واقع در یک مقطع زمانی به پایگاهی سیاسی بدل شد و جنبه های فرهنگی فرش در آن از بین رفت. در حالی که از لحاظ فرهنگی لازم است شرکت سهامی فرش بر گذشته خود بازنگری داشته باشد و بداند که از حمایت چه هنرمندان ،طراحان تولید کنندگان و حتی کادر اداری برخوردار بوده که همگی از لحاظ مسؤولیت ،کاری تعهد اخلاقی و نگاه کیفی به فرش صاحب صلاحیت و تخصص بوده اند.
فعالیت این شرکت پس از تغییر مدیریت به چه سویی متمایل شد؟
اواسط سالهای ۴۰ و نزدیک به سالهای ۵۰ بخشی از سیستم شرکت سهامی فرش به سوی رویه تجاری گام برداشت. تا جایی که نوعی فرش استاندارد به مفهوم تجاری و نه فنی یعنی فرش قالبی و یک شکل با یک سری رنگها نخها و نقشه های معین چاپی به تعداد بسیار زیاد و برای نخستین بار در جعبه ها بسته بندی و به نقاط مختلف کشور فرستاده شد.
این نقشه ها چه تأثیری بر فرش ایرانی داشت؟
یکی از مخرب ترین برنامه هایی که فرش ایرانی را تحت تاثیر قرار داد نقشه های چاپی بود هر چند این بحث به لحاظ فنی بسیار گسترده و مستلزم زمان کافی است اما حداقل اینکه موجب تضعیف طراحی ایران شد
طراحان بسیاری با این نقشه ها از میدان به در شدند و نقشه های یگانه ایرانی که سالها از سوی تولید کنندگان حفاظت شده بود با کمال تأسف به میزان بالایی تکثیر یافت. در این پروسه چقدر نقشه جابه جا یا تولید شد غیر قابل تصور است حداقل این بود که نقشه ها به دیگر کشورها انتقال داده شد و بهترین و دقیق ترین نقشه ها به این طریق به کشورهایی انتقال یافت که تولید صنعتی را مدنظر داشتند.
بعد از انقلاب چطور؟
شرکت سهامی فرش ایران پس از انقلاب هم به تجارتخانه ای تبدیل شد که پا به پای بخش خصوصی گره می بافت جفتی می بافت و نقشه های تکراری تولید میکرد و یا نقشه هایی را از بازار گرفته و کپی می کرد.
البته با ادای احترام به بسیاری از همکارانی که در این شرکت چنین قصدی نداشته و بیشتر تابع سیاستهای کلی بودند باید بگویم که شرکت سهامی فرش اشتباه بزرگی مرتکب شد.
پس از انقلاب غلبه دیدگاه اشتغال زایی باعث شد که فرش به عنوان فعالیتی اشتغال زا مدنظر قرار گیرد. از نظر شما آیا این دیدگاه هم در تخریب فرش ایرانی نقش داشته است؟
از نظر بنده این دیدگاهی است که به ویژه علیه تعاونیها دامن زده می شود. در این که تولید بی رویه و اشتغال زا به فرش لطمه بسیاری وارد کرد هیچ شکی ندارم اما این تنها به دلیل هدف ارزشمند اشتغال زایی نبوده چرا که برخی افراد سودجو هر فرش بی ارزش و بی کیفیتی را به قصد کسب ارز و دلار عرضه کردند.
متاسفانه عوامل بسیاری در تخریب فرش نقش داشتند. در حالی که این مسأله هم اکنون به تعاونیها نسبت داده
می شود.
در تولید فرش و اشتغالزایی اوایل انقلاب که مسأله بسیار مهمی نیز تلقی میشد نیت بسیاری از افراد ملی بود و حتی فعالیت های بسیار چشمگیر و مطلوبی نیز انجام شد در حالی که برنامه آنها بسیار پیشرفته و مترقی بود.
چه عاملی موجب تغییر این برنامه شد؟
در روند برنامه های یک کشور دو عامل تأثیر بسزایی دارد. نخست سیاستگذاریها و دوم کسانی که مسئول اجرای این سیاست ها هستند. اگر سیاستگذاریهای کلی کشور نادرست ،باشد عوامل دست اندرکار آن هم تاثیری دوچندان خواهند داشت. یعنی اگر قرار باشد اشتغال زایی فرش را مخرب بدانیم این مسأله بیش از آنکه ناشی از تکثر تولید باشد به کسانی مربوط میشود که برنامه ها را در دست گرفته اند.
منظورتان وزارتخانه های جهاد کشاورزی و … است؟
نه تنها وزارت جهاد و کشاورزی بلکه کمیته امداد و غیره که دارای اهداف ملی و اصیل بودند از این مسیر منحرف شدند و شروع به سودجویی و تخریب فرهنگی کردند. دقیقا شبیه به پروسه ای که شرکت فرش طی کرد.
بافندگان چطور؟
بافنده های بیچاره نیز دچار وضعیت وحشتناکی شدند. بسیاری از همین افراد که در موقعیت بحرانی به بافنده ها توجهی نداشتند امروزه سنگ آنها را بر سینه میزنند و به این ترتیب مسؤولان فرش کسانی نبودند که از فرش ایرانی شناخت مناسب داشته باشند و با هدف حمایت از قشر محروم و تولید کننده این موضوع را دنبال کنند.
الان چطور؟ با توجه به اینکه تولی گری به وزارت بازرگانی واگذار شده، فکر می کنید که دست این سازمانها و نهادها از فرش ایرانی کوتاه شده است؟
بحث متولی باز یکی از مسائلی است که متأسفانه دچار سردرگمی است. در واقع این بحث به نوعی برای فرافکنی و نپذیرفتن مسئولیت اصلی اینگونه مطرح شده است. از آنجا که شناخت راه رهایی فرش از این بحران بسیار روشن است. باید گفت فرش در شکل اولیه دارای راههای تولید و صدور و بافنده مشخص است مواد اولیه آن نیز با اندکی تلاش و صداقت به دست می آید. بنابراین به جای اینکه دلایل از بین رفتن فرش بررسی شود بحث متولی فرش مطرح شد. استدلال هم این بود که ۲۰ نهاد و ارگان دست اندرکار فرش چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی در بحران فرش مقصر هستند چرا که به جای تولید فرش با کیفیت فرش را ارزان تولید کردند تا به موکت و فرش ماشینی برسد و به همین دلیل نیز متولی خاصی باید برای فرش تصمیم گیری کند.
از نظر شما تشکیلات جدید فرش باید چه مشخصاتی داشته باشد؟
درست مانند سازمانی که حدود ۷۰ سال پیش تشکیل شد. باید الگو دهی مناسب نظارت کنترل و قدرت اجرایی لازم را داشته باشد. در واقع باید در وهله نخست هدف خود را مشخص کند.
با توجه به تأکید وزارت بازرگانی آیا اهداف این تشکیلات مشخص نیست؟
خیر. اگر مشخص است چرا این اهداف را مطرح نمی کنند؟ ما تنها گاهی آن هم به طور دوستانه و از گوشه و کنار میشنویم که بخش دولتی باید از تولید کنار برود اما آیا مسأله فقط همین بوده است؟ مسأله این بود که تعاونیها مردمیترین نهاد حاضر سرکوب شوند؟ در حالی که تعاونیها جزو قانون اساسی هستند و به هیچ کسی نیز نمیتوان گفت فرش .نباف علاوه بر این اگر بخش دولتی کنار برود مشکلی حل نمیشود آیا بخش خصوصی آن توان و حسن نیت را دارد که بتواند فرش را در وضعیت کنونی تولید کند.
شما بخش خصوصی را شامل چه تشکلهایی میدانید؟
بخش خصوصی در فرش پیچیده است.
آیا این بخش شامل ،تجار صادر کنندگان تعاونی ها NGO ها و غیره می شود؟
در حال حاضر آنچه به عنوان بخش خصوصی و حداقل از نظر دولت بازوی اطلاعاتی محسوب میشود ،اتحادیه صادر کنندگان فرش دستباف و به میزان کمتری اتحادیه ،فرش تجار و صادر کنندگان هستند NGO ها و بخش خرده پای تولید تولید کنندگان روستایی و شهرها در این بخش سهم خاصی ندارند.
چرا وزارت بازرگانی تاکنون برنامه اش را در زمینه فرش ارائه نکرده است؟
برای اینکه میداند با اعتراض مواجه میشود از قبل نیز تذکر داده شده بود که فرش نباید به وزارت بازرگانی واگذار شود.
این مسؤولیت باید به چه کسی واگذار میشد؟
رهبری اصلی فرش ایران باید به یک کمیته فرهنگی واگذار شود. کمیته ای که هنرمندان طراحان جامعه شناسان، تاریخ شناسان. محققان هنر ملی بافندگان و… در آن حضور داشته باشند. چرا که بخشی از ارزش فرش مربوط به مسائل کیفی و فنی آن است. اگر این مسائل را رعایت نمی کنند تنها به دلیل سوءاستفاده و سودجویی است.
یعنی به کارگیری مواد تقلبی؟
بی گره بافی جفت باقی تقلب در رنگ و طرح به کارگیری پشم دباغی و… همه به دلیل سودجویی پایین آوردن کیفیت و در نهایت هم دستمزد بافنده است. همه اینها برای پایین آوردن قیمت فرش دستباف صورت می گیرد.
یعنی چنین عملی تنها برای پایین آوردن حقوق بافنده انجام می شود؟
نمیگویم قاعدتاً اما خواه ناخواه جریان به این سو سوق داده می.شود این در حالی است که برای بافت فرش خوب و با کیفیت باید دو تا سه برابر مزد بیشتر به بافنده بدهند و وقت بیشتری نیز صرف میشود. این بوده که ارزش افزوده صدور فرش ایرانی ۱۰۰ برابر برآورد شده است. هیچ کالایی در دنیا به رغم اینکه بعضی اقتصاددانان میگویند مونتاژ کامپیوتر ارزش افزوده بیشتری دارد به پای فرش نمیرسد.
اگر چه اساس اقتصاد کشور با سرمایه حاصل از فرش پایه ریزی شده و سرمایه گذاران تمام بناهای دولتی تجار فرش بودند اما حالا چه اتفاقی افتاده که فرش برای ایران بی ارزش شده است. این جای سوال دارد و جالب اینکه «فرش را به زمین زدهاند و برایش مرثیه هم می خوانند.
وظیفه سازمان یا تشکیلات جدید فرش را چه میدانید؟
برنامه سازمان فرش باید پس از ارائه در شورایی مطرح شود تا محدوده فعالیت ها ،کیفیت ضوابط چارچوب و حتی خط قرمزهای فرش مشخص و سیاستگذاری شود.
پس از ارائه برنامه مسئولیت اجرای آن در درجه دوم اهمیت قرار دارد و با تأسف بسیار از اینکه در ایران سیاستها به طور عمده فردی و رأس سازمانی است. در این راستا اگر مسئول سازمان علاقمند و وطن دوست ،باشد امکان هدایت وجود دارد اما اگر ذهنیتهای دیگری وجود داشته باشد طبیعی است که مشکل پیش خواهد آمد. تعیین رئیس چنین سازمانی از سوی شورا میتواند از تعمیم دیدگاههای شخصی به حوزه مدیریتی جلوگیری کند. در حالی که بحثهای انتزاعی در خصوص فرش باید برچیده شود.
بازگردیم به مساله بافندگان به طور مسلم اگر از بافنده حمایت نشود هیچ رغبتی برای فعالیت مطلوب نخواهد داشت.
شما حمایت از بافنده را مستلزم چه امری میدانید؟ چه کسی باید این حمایت را انجام دهد؟
متأسفانه مساله بافنده ها یکی از غم انگیزترین مسائلی است که در جریان فرش دستباف ایرانی وجود دارد. در حالی که هیچ جا نامی از صاحبان اصلی فرش به میان نمی آید برخی سنگ این مساله را به سینه می کویند سالهای بسیار افرادی چه در قالب گرایشهای چپ به عنوان دفاع از کارگران و چه با دید انسان گرایانه و حتی بسیاری از نویسندگان مانند به آذین بهرنگی ،درویشیان مرادی کرمانی و…. در مقاله های متعدد با این عنوان خون انگشتان قالیباف با فرش آمیخته بحث های انتزاعی و دور از واقعیت مطرح کردند. هرچند شاید به لحاظ انسانی و یا اجتماعی حق را بیان کرده باشند و قابل تحسین است اما در بسیاری موارد نیز بهانه جویی هایی عنوان شده مانند استعماری بودن (فرش که هیچ ارتباطی با فرش ندارد.
و همه این مسائل مربوط به شرایط کار است. منظورتان را بیشتر توضیح دهید وقتی بهانه می آورند و به طور مثال می گویند کارگاههای بافنده ها نمور و تاریک است خب کارگاه خشک و روشن تهیه کنید. یعنی شرایط کار را براساس ضوابط و استاندارد به جریان بیندازند. در حالی که این جریان و صحبتها متأسفانه به جای کمک به ۳۰ صنف وابسته به فرش اعم از کسانی که صادق بودند یا شعاری مطرح کردند نه تنها به این اصناف کمکی نکرد بلکه باعث شده تا همیشه حربه تکفیر بر سر آنها وجود داشته باشد. به این معنا که کار فرشبافی عقب افتاده کهنه سنتی و باعث فقر است.
شما این کار را چطور ارزیابی میکنید؟
فرش یکی از زیباترین و لذت بخش ترین حرفه های عالم و حرفه ای بسیار عرفانی و از نوع پویا ست که به زندگی بافنده و هر شرایطی معنا و مفهوم میدهد.
برای شکستن این حصار محدود و تنگ چه کاری باید انجام دهیم؟
دولت برای مرحله گذار از بدبافی باید سوبسید، جایزه و امکانات مناسبی را فراهم کند به عنوان نمونه اگر جایزه ای به صادر کنندگان میدهد. به اصناف وابسته به فرش نیز جایزه اختصاص دهد. یا برنامه های خاص مانند جشنواره شانه بلورین را به همه نقاط کشور انتقال دهد. در کنار این فعالیتها می توان بورسهای تحصیلی برای بافندگان طراحان و… در نظر گرفت. علاوه بر اینها نیاز به رسیدگی به بافنده نیز به شدت احساس میشود همه اینها در گرو تغییر وضعیت کنونی فرش است تا زمانی که فرش ایرانی این کیفیت را دارد بافنده اش فقير. تاجرش معترض و صادر کننده اش ورشکسته خواهد بود.
در وضعیت کنونی چه میزان فرش در انبارها مانده است؟
میزان آن به طور دقیق مشخص نیست اما با احتساب فرشهایی که از سالهای قبل مانده شاید حدود ده میلیون متر مکعب فرش در انبارها موجود باشد چون حداقل اگر سالی پنج یا شش میلیون مترمکعب و یا به قولی دیگر هفت یا هشت میلیون تر مکتب فرش بافته باشیم ارقام خیلی بیش از رقم یاد شده خواهد بود هر چند ارقام اهمیت چندانی ندارد و هدف باید بازگشت به سوی فرش دیرین و با همان کیفیت باشد باید توجه داشته باشیم که دنیا به سوی هنرهای مردمی و دستی سوق یافته است.
آیا این دلیلی بر پویا بودن هنر فرش ایرانی نیست؟
بله بنابراین باید تمام نیروها برای ایجاد یک سازمان متولی بسیج شوند ضمن اینکه نگاه صنعتی و موکتی شدن فرش باید از بین برود با بسیج نیروها برای احیای فرش ایرانی و تعیین ضوابطی مانند تأمین بیمههای اجتماعی بهداشتی برای تمام دست اندر کاران فرش مطمئناً مسئله فرش استعماری و استثماری نخواهد بود.
گفته میشود وزارت بازرگانی به دلیل پراکندگی تولید فرش نمی تواند روستاهای فراوانی را تحت پوشش قرار دهد. نظر شما در این زمینه چیست؟
وزارت بازرگانی باید این فعالیت را انجام دهد. هر چند نگاه منفی به تعاونی را نیز باید از بین برد. زیرا تعاونیها هنوز هم بهترین ارگان برای خدمت رسانی هستند. هم اکنون بحث این است که تعاونی ها نباید از بین بروند بلکه باید با همان سیستمی که قانون اساسی پیش بینی کرده برنامه ریزی و تقویت شوند جالب توجه این است کسانی که تعاونیها را باعث تخریب میدانند و سخن از تولید انبوه دارند خود سفارش ۱۰ هزار تایی فرش دستباف می گیرند. تقویت تعاونی از مسائلی است که به همکاری جمعی نیاز دارد در حقیقت اگر وضعیت فرش بهبود یابد ۹۰ درصد مسائل مربوط به آن نیز برطرف خواهد شد.
در مورد طرحهای جدید چه نظری دارید؟
مساله نوآوری یکی از موضوعاتی است که همواره بهانه جویانه مطرح شده است. عنوان شده که بازارهای دنیا نیاز به فرش با طرح های نوین دارد این تفکر به نوعی درست است البته نه با دیدگاه های پویا و نوعی هنر مردمی بوده که همواره از زندگی مردم متأثر شده است.
در دوران طلایی فرش؟
بله فرشی که در زمان قاجار و از سوی ۵۰ کمپانی خارجی تولید میشد و براساس سیستم فرش بافی صفویه استوار نبود. فرشهای کوچک پارچه روستایی و عشایری که با فرشهای تولیدی دوران اول پهلوی مدرسه هنرهای زیبا شرکت فرش و… متفاوت بود. در خالی که روال تغییر همچنان ادامه یافت. بزرگترین بازار فرش ایران در گذشته مربوط به آمریکایی ها و اروپایی ها بوده در صورتی که این بازارها را تقریباً از دست داده ایم، امروزه بحث تغییر دیدگاهها و وضعیت معیشتی این مشتریان مطرح است آیا میتوان تولید فرشهای ارزان قیمت با کیفیت مطلوب را اجرا کرد؟
فرشهای روستایی و عشایری به طور عمده فرشهای ارزان قیمت دستباف هستند و تنوع بسیاری هم دارند که میتواند به مشتریان خارجی با سلیقه های مختلف ارائه شود.
در واقع می توانیم خواسته جهان را تامین کنیم؟
بله ما خواسته و نیاز مردم جهان را تامین میکنیم به شرطی که سیستم مدیریتی تجاری و اقتصادی که دیدگاههای ضدارزشی را بر فرش دستباف حاکم کرده از بین برود.
خانم مهندس برای اینکه رقابت به وجود آید و در بازارها موفق شویم با توجه به اینکه در گذشته ۵۰ درصد بازارهای جهانی فرش و هم اکنون ۲۰ تا ۳۰ درصد آن را در اختیار داریم چه کارهایی باید انجام دهیم؟
تأکید میکنم که رقبای ما هیچ وقت خطرناک نبوده اند. همین حالا هم چین یا هند بر فرض تولید مناسب، اما صنعتی فعالیت میکنند بدون شک برای کشوری مانند چین مهم نیست که با چه عنوانی مثلاً کرمان یا بیجار تولید کند بلکه هدف تنها اشتغال زایی است.
اما این هویت فرش ایرانی را زیر سؤال می برد؟
نمی تواند هویت فرش ما را زیر سوال ببرد. زیرا هنر فرش ایرانی پویاست یعنی به محض اینکه کشورهای رقیب از طرح و نقش ما تقلید کنند که نمی توانند تنها از بخشی از نقشهای شهری و چاپی میتوانند تقلید کنند طرح و نقش ما تغيير کند به این معنا که نقشه فرش روستایی عشایری همواره با ذهن بافنده تحول یافته و با تغییر زندگی وی تغییر کرده است. هرچند هم اکنون بحث محدودتر شدن طرح و نقشه فرش روستایی و عشایری مطرح شده و لازم است در حفظ هویت های بومی خود کوشا باشیم مشکلات قابل رفع است اگر بتوانیم روستاها را حفظ کنیم هنر کرده ایم.
اما امروزه روستاها عملا در حال از بین رفتن است؟
خوب، یکی از دلایلی که عامل ثبت روستاییان بوده فرش است اگرچه دیدگاه مسؤولان چنین نبوده است. اما خوشبختانه بحث هایی این مساله به رغم قانع کننده نبودن امدهای آنهاست. که به تازگی مطرح میشود نشان توجه نسل جوان دانشگاهی به این مساله به رغم قانع کننده نبودن برنامه های آنهاست.
به نظر شما این توجهات مؤثر خواهد بود؟
حتماً مؤثر است و یکی از مواردی که باید مورد حمایت واقعی دولت قرار گیرد. کتاب مسائل تحقیقاتی و اصولی فرش است. از یک سو بسیاری از محققان و نویسندگان با مشکلات نشر و چاپ دست و پنجه نرم میکنند و از سوی دیگر دسته ای کتابهایی چاپ و نشر میکنند که بسیار بیهوده است. نباید فراموش کرد که جمعیتی بالغ بر ۱۰ میلیون نفر نیازمند اطلاعات و کتابهای ارزشمندی هستند که باید با حمایت دولت چاپ شود.
لطفاً عناوین کتابهای چاپ شده خود را مطرح کنید.
فرش ایران، فروغ زرین فرش ساروق، تاریخ منقوش همدان، طراحان بزرگ فرش ایران، فرش نائین، فرش خوب فرش بد فرش استاندارد، سه کتاب هم آماده چاپ دارم تحت عنوان فرش کرمانشاه ، فرش کردستان و فرش خراسان در زمینه نقاشی مینیاتور نیز کتابی در دست تهیه دارم.
اگر اجازه دهید بازگردیم به تولید فرش ماشینی و دلیل اینکه خانواده های ایرانی فرش ماشینی را جایگزین فرش دستباف کرده اند.
این مسأله دلایل بسیار زیادی دارد. متأسفانه در ایران به دلیل حمایت نکردن از تولید فرش ارزان تولید فرش شهری با عنوان فرمایشی رسمی و دولتی متداول شده است. در حالی که برنامه تولید فرش ماشینی به رغم بعضی از ارزشها اشتباه بزرگی بود. برخی کارشناسان هنوز برنامه تولید فرش را سنتی میدانند و به همین دلیل مجوز تولید فرش ماشینی با متراژ ۲۰۰ میلیون متر مربع صادر شد. در حالی که زیان آور بود و بسیاری از کارخانه ها در این پروسه ناموفق بودند.
دارندگان کارخانه های فرش ماشینی تبلیغات بسیار زیادی برای معرفی کالای خود دارند نظر شما در این زمینه چیست؟
بله کارخانه ها تبلیغات زیادی دارند و فرش ماشینی در بسیاری از فروشگاهها به راحتی در دسترس است. اگرچه در خصوص فرش دستباف برای فرهنگ سازی میان مردم هیچ اقدام یا تبلیغی صورت نگرفته و حتی در بسیاری از مساجد فرشهای قدیمی به بهانه تبدیل به احسن قربانی فرش ماشینی شد. اما اطمینان میدهم که اگر فرش دستباف با عناصری که تاکید کردم به ویژه هویت فرهنگی و اقتصادی آن فرش ارزان مردمی که مورد مصرف کاربردی دارد و فرش هنری که کاربرد لوکس و اشرافی دارد میتواند جوابگوی نیازهای مختلف هویتی و فرهنگی ما باشد.
اجازه دهید که در این بخش به بحث او یک فرش بپردازیم آیا صلاح هست که ایران در برنامه های او یک فرش حضور داشته باشد؟ ایران در زمینه فرش حرفهای بسیاری برای گفتن دارد در حالی که متأسفانه به این امر توجه مطلوبی صورت نمی گیرد بنابراین از طرفی کسانی باید به او یک فرش میرفتند که از این مساله دفاع کنند و از طرف دیگر در واقع قبل از هر چیز باید بدانیم اوپک یعنی چه و ایران چرا باید در اوپک فرش شرکت کند و چرا نگاههای این اوپک به فرش نگاهی صنعتی است؟
منظورتان این است که نباید در این جلسات شرکت میکردیم؟
بله در درجه اول نباید حضور می یافتیم و دوم اینکه اگر نظر به رفتن قطعی ،بود باید کسانی به این اوپک میرفتند که تسلط کامل بر مبانی ،فرهنگی هنری و اجتماعی فرش داشته و با ایستادگی در برابر دست اندرکاران اوپک فرش همان طور که گفته میشود مشت محکمی بر دهان دست اندرکاران این برنامه میزدند زیرا ما هویت و فرهنگ داریم و آنها میخواهند این هویت و فرهنگ را از ما بگیرند.
به نظر میرسد ما هم هیچ دفاعی در این زمینه نداشتیم
بله و این در حالی است که ما حتی از هویت خود نیز دفاع نکردیم و دو هزار سال تاریخ فرش بیجار یا ۵۰۰ سال هویت فرهنگی فرش کرمان را زیر سؤال بردیم به طور قطع نقش فرش ایرانی مانند زبان فارسی است که باید حفظ شود.
آیا می توانیم اوپک فرش را با اوپک نفت مقایسه کنیم؟
خیر نفت کالایی صنعتی و مادهای خام و بی شکل است در حالی که در فرش دهها عامل انسانی و فرهنگی دخالت دارد. هنر فرش در دنیا به نام ایران شناخته شده، یعنی زمانی که نام فرش به میان میآید دقیقا فرهنگ ایرانی در خاطره ها زنده میشود.
آیا می توانیم با اوپک فرش مبارزه و مخالفت کنیم؟
صددرصد. البته باید دید برنامههای این اوپک چیست ما باید نه تنها با افرادی که خواهان تولید صنعتی و ماشینی شدن فرش دستباف در اوپک هستند مبارزه کنیم بلکه باید با افراد داخلی که حامی این دیدگاه هستند نیز مبارزه داشته باشیم.
در اینجا باز هم میگویم اگر ایران از موضع خود در قبال اوپک فرش عقب بنشیند و در این اوپک حضور داشته باشد پس فرق تولیدات فرش دستبافش با فرش ماشینی در چیست؟ آیا فرق در دستان زحمتکش بافنده یا رباطهای بافنده خلاصه میشود؟
این مسائل مجموعه ای از عواملی است که تنها به فرش مربوط نیست و بیشتر به افراد حاکم بر این مساله بستگی دارد. کسانی که عامل فرود ایران از اوج درخشان و رفیع فرش به این وضعیت هستند.
فرش ایران فرهنگ ماست و همان طور که نمی توانیم زبان ایرانی را تغییر دهیم نقشهای فرش را نیز نمی توانیم تغییر دهیم هر کسی نمیتواند وارد این پروسه شود به عنوان نمونه در زمان صفویه رقبای هنری عده ای از قالیبافان را به هند بردند اما آیا توانستند با فرش ایرانی رقابت کنند؟ از این روست که ایرانی باید مصرانه بر هویتش تاکید کند.
چطور میتوانیم هویت خود را حفظ کنیم؟
هویت ما این است که فرش را با تمام وجودش بشناسیم و حرکتها را به سوی شناسایی فرش سوق دهیم. در واقع هویت فرش هر استان و شهرستان را شناخته و اجازه ندهیم طرحهای کامپیوتری جایگزین طرحهای سنتی و با اصالت ما شود.
پیشنهاد شما برای مقابله با اوپک فرش چیست؟
پیشنهاد میکنم اگر سازمان متولی فرش میخواهد شکل بگیرد زودتر برنامه هایش را اعلام کند و نخستین برنامه اش نیز باید در راستای احیای فرش ایران و به طور طبیعی شناخت نیروها و تحقیقات و تواناییها امکانات و بازارها باشد.
یعنی به طور خود به خود با این برنامه مبارزه کنیم؟
بله و ما اصلا نباید با سران اوپک فرش کاری داشته باشیم به نظر من شرکت در این جلسات بیهوده است. تصور کنید زمانی که چین ۱۰۰ میلیون کارگر خود را به سوی تولید فرش سوق دهد و یا هند و… که کاری سودآورتر از این در نظر ندارند این در حالی است که مسؤولان ایرانی از مسئله درکی نداشته و به فکر افزایش کیفی تولید نیستند. در این زمینه هر ایرانی باید تولید کمی و کیفی را به گونه ای در نظر داشته باشد که فرش ایرانی در میان هر یک هزار فرش تولیدی جهان مانند جواهری خودنمایی کند. باز هم تاکید میکنم مساله اصلی فرش است و بایستی تمام نیروها اعم از دانشگاهی تحقیقات ادارات دولتی و خصوصی و همه مردم باید به سوی حفظ فرش سوق یابد.
در صحبت هایتان به جشنواره شانه بلورین اشاره کردید. وجود این جشنواره فرش در میان مردم و دست اندرکاران تا چه حدى شناخته شده است؟
جشنواره شانه بلورین تنها برنامه ای است که طی این سالها به لحاظ کیفی در خصوص فرش به همت انجمن پژوهشگران و هنرمندان دوستدار قالی برگزار شده و تولید کنندگان برتر جایزه آن را دریافت کرده اند. حداقل با اجرای این برنامه انگیزه ای در بافنده به وجود آمده که اگر خوب ببافد و به شانه بلورین راه یابد شناخته خواهد شد. از نظر بنده یکی از موثرترین راه های ایجاد انگیزه در تولیدکنندگان برگزاری چنین جشنواره های رقابتی و کیفی است. هر چند متقاعد کردن برخی افراد و تغییر روشهای سنتی کهنه و تفکرات تخریبی مستلزم نیروی بیشتری است.
تشکلها و NGO ها تا چه میزان دخالت دارند؟
تشکل پژوهشگران شاید در نوع خود اولین NGO باشد که به لحاظ تئوریک و نظری ر فعالیتهای مطلوبی داشته و طی چهار سال برگزاری جشنواره شانه بلورین سعی در شناخت بیشتر مردم از فرش داشته و این انگیزه را ایجاد کرده تا تولید کنندگان بیشتری به این جمع اضافه شوند. در هر صورت امیدوارم که دیدگاههای غیر علمی در خصوص
فرش از بین برود و گروههای مردمی و رسانه های خبری نیز مسائل تحلیلی و علمی فرش را با مساعدت بیشتری تقویت کنند تا برنامه ریزیهای اصولی و راه حلهای منطقی برای از بین رفتن مشکلات به دولت ارائه شود و فرش اصیل ایرانی جایگاه واقعی خود را بیش از گذشته محکم کند.